استارت آپ چیست؟
استارت آپ یا استارتاپ به کسب و کارهایی گفته میشود که قبل از آن هیچ نمونه مشابه دیگری در کشور و حتی دنیا وجود نداشته باشد، این بدان معنی است که استارتاپ برای اولین بار توسط اشخاص یا شرکتها تاسیس شود. لازم به ذکر است که تعریف استارت آپ تنها به کسب و کار مربوط نمیشود. میتوان گفت امروزه مخصوصا در بین جوانان صحبتهای زیادی در مورد کارهای تازه تاسیس شده و استارت اپها وجود دارد. خیلیها ایدههای جدیدی در ذهن دارند که فکر میکنند میتوانند با آنها باعث متحول و دگرگون شدن دنیا شوند. استارت اپ کوتاه شده عبارت start up company به معنای شرکت نوپا و تازه تاسیس شده میباشد. جالب است بدانید که شرکت یا کسب و کارهای جدیدی که در نتیجه کارآفرینی ایجاد شده اند، که رشد صعودی دارند و با ایجاد راه حلهای جدید و خلاقانه و دوام پذیر برای رفع یک نیاز شکل گرفته اند جزء استارت آپ محسوب میشوند. استیو بلنک پروفسور دانشگاه استنفورد، استارتاپ را یک سازمان میداند که برای پیدا کردن یک مدل کسب و کار مقیاس پذیر و تکرار پذیر تاسیس شده است. بهتر است بدانید که همه استارتاپها در حال تلاش برای یک مدل تجاری هستند که اولا مقیاس پذیر باشند و دوما بتوانند مشتریان زیادی را به خود جذب کنند. جالب است بدانید که ترکیب این دو مورد در بعضی مواقع باعث شکست استارتاپها میشوند، به طوری که آمارهای جهانی این را نشان داده اند که از هر ۱۰۰ استارتاپ ۹۰ تا شکست خورده اند. همچنین از همه جالبتر این است که از این ۱۰ تای باقیمانده فقط یک مورد از آنها به موفقیت استارتاپهای معروف و مشهوری از قبیل گوگل، فیس بوک و آمازون برسد. میتوان گفت اغلب این شکستها به دلیل عدم علاقه و عدم هیجان و همچنین عدم تمایل به کسب موفقیت بیشتر در صاحبان کسب و کار میباشد. اما در اغلب موارد کسب و کارها با افراد با سابقه طولانی راه اندازی میشوند، که به همه اطلاعات و دانش لازم در این زمینه از قبیل چگونگی تعیین بودجه، چگونگی ارائه محصولات و … به طور کامل واقف هستند. بهتر است بدانید که متعادل سازی بین هدف و اجرا از همان ابتدا میتواند در رشد یا شکست کسب و کار موثر باشد. لازم به ذکر است که بیشتر استارتاپها در هیچ زمانی نمیتوانند مشتریان زیادی را جذب کنند.
تاریخچه استارت آپ در ایران:
تاریخچهی استارتاپهای معروفی که همه با آنها سر و کار داریم و اکثراً در حوزه فناوری اطلاعات (IT) فعالیت میکنند حداکثر به ۸ تا ۱۰ سال گذشته بر میگردد. اما اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی ایران پیشینه قدیمیتری دارد و فعالیت آن به دهه ۷۰ بر میگردد. طرح پدید آوردن شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر برای اولین بار در شرکتهایی نظیر سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و اسپانسر پروژههای نوپا مانند مرکز صنایع نوین شکل گرفت.
اولین شرکتهای پدید آمده در حوزه فناوری ارتباطات (Communication Technology) و مخابرات بودند و بخشی از زیرساختهای مخابراتی ایران در دهه ۷۰ و ۸۰ توسط این شرکتها به وجود آمدند. مخابرات و بایوتکنولوژی دو حوزهی اصلی کسب و کار در زمینه نوآوری بودند که بعد از جنگ بر اساس نیازهای کشور شکل گرفتند. در آن زمان ادبیات استارتاپ هنوز مفهومی نداشت. در اوایل دهه ۹۰ با به وجود آمدن مراکز رشد و شتابدهندهها در کنار دانشگاهها، تیمهای مختلفی پدید آمدند که منجر به رشد نیروی انسانی اکوسیستم استارتاپی ایران شدند.
تفاوت استارت آپ با کسب و کارهای دیگر:
معمولا استارتاپ ها به گونه ای هستند که کمتر کسی می تواند از آن کپی کند و در این صورت است که اکثر آن ها کم رقیب یا حتی بی رقیب ظاهر می شوند. اما تمرکز اصلی استارت آپ ها روی صحیح دیده شدن و همچنین بیشتر دیده شدن است. چون قرار است ایده شان برای رفع نیاز افراد زیادی کاربرد داشته باشد.
معمولا استارت آپ ها برای راه اندازی نیاز به سرمایه زیادی دارند و به خاطر همین مورد هم اکثرا استارت آپ ها با حمایت مالی و سرمایه گذار کارشان را شروع می کنند. امروزه شرکت های زیادی با عنوان شتاب دهنده که به راه اندازی کسب و کارهای نوپا و استارت آپ ها کمک می کنند وجود دارند که در ادامه در موردشان بیشتر توضیح می دهم.
یکی از تفاوت های استارت آپ ها با دیگر کسب و کارهای اینترنتی در این است که استارت آپ ها قابلیت مقیاس پذیری دارند. البته همانطور که قبلا گفتم ممکن است مقیاس پذیری در برخی از استارت آپ ها به صورت چشمگیر دیده نشود.
یعنی مثلا اگر کسب و کار شما درآمدی بالغ بر 500 میلیون تومان در سال جاری ایجاد کرده باشد و نسبت به سال گذشته مثلا دو برابر شده باشد بدون اینکه هزینه های شما بیشتر شده باشد یعنی کسب و کار شما مقیاس پذیر است. که دقیقا استارت آپ ها همینطور هستند. در ادامه مثالی می زنم تا بیشتر متوجه شوید.
به عنوان مثال در کسب و کارهای سنتی فرض کنید فروشگاه مبل قصد دارد سود خود را بیشتر کند. بهترین کار این است که شعبه های بیشتری را در دیگر شهر ها راه اندازی کند. مسلما برای این کار باید هزینه های زیادی شود. از راه اندازی شبعه ها گرفته تا استخدام نیروی انسانی و …
ولی مثلا اگر اسنپ بخواهد در شهرهای دیگر نیز سرویس بدهد شاید نهایتا به یک دفتر با استخدام چند نیروی کار در آن شهر نیاز داشته باشد و مسلما این کار هزینه ی زیادی نخواهد داشت با توجه به سود بالایی که قرار است برایش حاصل شود.
در بسیاری از استارت آپ ها همینطور است. به عنوان مثال اینستاگرام یا فیسبوک که هر ماه چندین برابر به اعضای فعالشان اضافه می شود نهایت نیاز به ارتقای سرور های شان دارند که هزینه چندانی با توجه به رشد و سودی که در انتظارشان است ندارد! این کسب و کارها مقیاس پذیر اند و همین باعث می شود روز به روز به ارزش سهام آن ها افزوده شود.
البته این را هم بگویم که خیلی از کسب و کار های آنلاین هستند که روز به روز در حال گسترش و پیشرفت هستند و ممکن است سودشان در سال های آتی چند برابر شود ولی این بدین معنا نیست که این کسب و کارها هم مقیاس پذیر باشند.
پس همانطور که متوجه شدید فرق استارت آپ ها با دیگر کسب و کارها در این است که استارت آپ ها مقیاس پذیر هستند و پتانسیل این را دارند که بدون هزینه های اضافی رشد بسیار سریع و چشمگیری داشته باشند. البته این را هم بدانید فناوری های جدید کمک بسیار زیادی به مقیاس پذیری استارت آپ ها می کنند.
انواع استارت آپ:
آنچه باعث تفکیک استارت آپ ها از یکدیگر می شود، در واقع ویژگی هایی است که باعث می شود رفتار موسس و مدیر آن با کسب و کار متفاوت باشد. در انواع استارت آپ اگر یک شیوه رهبری را دنبال نمایید، بدون شک با مشکلاتی روبرو خواهید شد. دلیل این گفته را با خواندن انواع مدل کسب و کار در استارت آپ ها بهتر متوجه خواهید شد. این دسته بندی را از زبان استیو بلنک از سایت Xconomy با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. پس بیایید بی درنگ به سراغ معرفی انواع استارتاپ برویم:
. استارتاپ های هم راستا با سبک زندگی
یکی از رایج ترین و زیباترین انواع استارت آپ، کسب و کارهایی هستند که کاملاً حل شده در سبک زندگی افراد هستند. این نوع استارت آپ ها انعطاف بسیاری برای موسس خود دارد و می تواند از درون خانه مدیریت شود. نیازی به دفتر کار، کارمند و تجهیزات خاص ندارد و تمام آنچه عامل درآمدزایی است، خلاقیت صاحب استارتاپ است. یکی از معروف ترین مثال ها برای این مدل استارت آپ، آغاز کار سایت فروش E-Bay بوده که در خانه و با خلاقیت شروع به کار کرده و سپس پله پله رشد نموده است.
. استارتاپ های کوچک محلی:
این مدل کسب و کار شامل استارت آپ هایی است که در ابعاد کوچک و برای یک منطقه کوچک شروع به کار می کنند و اغلب اوقات به صورت خانوادگی مدیریت می شود. یکی از مثال های خوب و موفق برای این کسب و کارها فروشگاه های زنجیره ای وال مارت آمریکا است که به صورت خانوادگی و در یک محله کوچک شروع به کار کرد و اکنون در سراسر جهان شعبه هایی بزرگ و سود آور تاسیس نموده است.
. استارتاپ های مقیاس پذیر و توسعه گرا:
این استارتاپ ها همان استارتاپ هایی هستند که هیچ محدودیتی در بلندپروازی برای رشد و توسعه کسب و کار خود ندارند و از ابتدا می دانند که قرار است دنیا را تغییر دهند. این نوع استارتاپ ها با ایده ایجاد تغییرات بزرگ و بدون محدودیت در شاخه های درحال کار، تنها به رشد و توسعه و جذب سرمایه های کلان و افزودن استارتاپ های دیگر به خود فکر می کنند. غول هایی مانند گوگل، اوبر، ویرجین آتلانتیک و مواردی از این دست بهترین مثال هایی هستند که می توان برای این نوع استارتاپ بر شمرد.
. استارتاپ های قابل فروش:
برخی ایده ها وجود دارند که تبدیل به طرح استارتاپ شده و برای فروش به شرکت های بزرگ و یا سرمایه گذاران کلان طراحی می شوند. چنین استارتاپ هایی با ایجاد یک طرح محصول یا ایده اولیه به سراغ کمپانی ها و یا سرمایه گذاران کلان رفته و با کمک سرمایه آن ها و به نام همان کمپانی ها کار را به ثمر می رسانند. داستان معروف سرهنگ ساردس و کنتاکی های لذیذ او از همین نوع استارت آپ ها هستند.
. استارتاپ های کمپانی های بزرگ:
در بسیاری مواقع کمپانی های بزرگی که در دنیا جزو برندهای سرشناس محسوب می شوند، به دلایل مختلف دست به گسترش کسب و کار خود به سمت و سویی متفاوت از پیش می زنند که این کار می تواند منجر به یک موفقیت بزرگ و یا یک شکست حتمی شود. یکی از بارزترین مثال ها درباره این نوع استارتاپ ها آمازون است که با ایده فروش کتاب آغاز کرد و امروزه به بزرگترین غول فروش اینترنتی در جهان تبدیل شده است.
. استارتاپ های اجتماعی:
یکی دیگر از انواع استارت آپ ها استارت آپ های اجتماعی یا عام المنفعه هستند. این مدل کسب و کار ها در واقع ایده هایی برای تبدیل کردن دنیا به جایی بهتر برای زیستن دارند و سرمایه گذاری های دولتی و خیریه ای نیز بر روی آن ها اتفاق می افتد. به عنوان مثال مارک زاکربرگ بر روی هواپیماهای بدون سرنشینی کار می کند که می توانند به کشورهای محروم اینترنت رایگان برسانند. یا اغلب فعالیت های بیل گیتس پس از بازنشست شدن از مایکروسافت پیرامون چنین استارتاپ هایی است
دلیل اینکه همه افراد دوست دارند استارت آپ ره اندازی کنند چیست؟
دقیقا به خاطر مواردی که در بالا عنوان کردم خیلی از افراد دوست دارند استارت آپی راه اندازی کنند و سریع پول دار شوند. ولی نمی دانند قضیه اینقدر هم ساده نیست! نمی دانند از هر 100 استارت آپ فقط 10 تای آن ها باقی می مانند و بقیه شکست می خورند و از این 10 تا فقط یکی از آن ها مثل اینستاگرام معروف می شود. تو کشور ما چند تا مثل اسنپ هست؟ اگر قضیه به این سادگی ها بود همه استارت آپ می زدند و سریع هم معروف می شدند.
هیچ کس نمی تواند موفقیت استارت آپی را پیش بینی کند. هیچ کس نمی تواند بگوید اگر فلان محصول الان در بازار ایران باشد بی شک مورد استقبال خیلی ها قرار می گیرد و شما را میلیاردر می کند.
بهترین راه این است که حساب شده و با پایین ترین ریسک استارت آپ خود را راه اندازی کنید. برای این کار نیازی نیست از همان ابتدای کار شرکتی تاسیس کنید و به دنبال سرمایه گذار باشید! به جای این کار بهتر است روی مدل کسب و کار خود متمرکز شوید و به خدمت یا محصولی که قصد دارید عرضه کنید فکر کنید.
خدمت یا محصول خود را در اختیار اندکی از مشتریان قرار دهید تا متوجه آن شوید که چقدر مورد رضایت آن ها قرار گرفته است. با توجه به بازخوردهایی که گرفته اید از جنبه های مختلف می توانید روی نواقص استارت آپ خود کار کنید و آن را تکمیل تر کنید.
دقیقا کاری که اسنپ در ابتدای کارش انجام داد. انقدر جنبه های مختلف را سنجید و بررسی های لازم را انجام داد تا به معروف ترین تاکسی اینترنتی کشور تبدیل شد. اسنپ در ابتدای کارش فقط یک اپلیکیشن ساده با عنوان تاکسی یاب آنلاین بود. بعد کم کم با توجه به بررسی های انجام شده کارش را به صورت رسمی با عنوان “اسنپ” آغاز کرد.
شاید قواعد راه اندازی یک استارت آپ روی کاغذ خیلی پیچیده نباشد و سریع بتوان یاد گرفت ولی تجربه چیزی است که واقعا لازم است و همین باعث می شود خیلی از استارت آپ ها با شکست مواجه شوند. به خاطر همین هم اکثرا کسب و کارهای نوپا و استارت آپ ها نیاز به شتاب دهنده دارند.
ویژگی های استارت آپ:
برای پیوستن به یک استارتاپ موفق و یا راه اندازی یک استارتاپ مستقل باید پیش از هر چیز بدانیم که استارتاپ چیست و یک استارت آپ واقعی چه ویژگی هایی دارد؟ حقیقت این است که بسیاری به سبب عدم آگاهی از همین ویژگی ها و عدم شناخت انواع استارت آپ دست به راه اندازی کسب و کارهایی می زنند که گمان می کنند یک استارت آپ است و با شیوه مدیریت ناصحیح که از عدم شناخت کافی بر می خیزد، کسب و کار خود را نابود می سازند.
استارتاپ در تعریف به کسب و کارهایی گفته می شود که با ایده هایی نو آورانه در جستجوی راهکارهایی تازه برای رفع محدودیت هایی قدیمی هستند. در واقع اساس اصلی استارتاپ بودن یک مدل کسب و کار ایده پردازی و نوآور بودن آن است. به همین دلیل است که بسیاری معتقدند یک استارت آپ واقعی رقیب ندارد! چون سبک تولید محصول و یا ارائه خدمات آن با تمام آنچه پیش از این بوده، تفاوت خواهد داشت.
برای ایجاد یک استارتاپ لزوماً نیاز به بزرگ شروع کردن نخواهید داشت و می توانید با کمترین امکانات ممکن به یک محصول اولیه یا پلن اولیه دست یابید و سپس اقدام به جذب سرمایه نمایید. مهم این است که دیدگاه و هدف شما از آغاز استارت آپ انجام یک کار بزرگ باشد. بزرگ فکر کردن و بلندپروازی نیز یکی دیگر از ویژگی های استارت آپ ها است. بنابراین اگر دیدید که یک بستنی فروشی بستنی تازه ای تولید کرده یا به شیوه ای نو آورانه آن را عرضه می کند، اما قصدی برای گسترش کسب و کار خود ندارد و در دکان کوچک خود کسب رزق می نماید، بدانید که او یک استارتاپ ایجاد نکرده است.
شتاب دهند استارت آپ ها دقیقا چه کار می کنند؟
شتاب دهنده ها که طی چند سال گذشته تعدادشان در کشور ما افزایش یافته است کار اصلی شان سرمایه گذاری روی استارت آپ ها است. در واقع شتاب دهنده ها در قبال سرمایه گذاری روی ایده های نو و کاربردی استارت آپ ها درصدی از مالکیت آن ها را می گیرند. شتاب دهنده ها علاوه بر سرمایه گذاری روی استارت آپ ها خدماتی مثل آموزش دادن توسط متخصصین آن حوزه را در اختیار صاحب ایده ها قرار می دهند. معمولا شتاب دهنده ها شانس به موفقیت رساندن استارت آپ ها را افزایش می دهند.
شتاب دهنده ها از ابتدای شروع کار یک استارت آپ یعنی ارائه محصول اولیه یا نسخه دمو تا مراحل پایانی و پیشرفته تر همراه آن ها هستند.
البته شتاب دهنده ها فقط از ایده های خام استقبال نمی کنند. یعنی فکر نکنید کسی که فقط ایده ای داشته باشد هر چند ناب می تواند از شتاب دهنده ها کمک بگیرد. بعضی از دوستان فکر می کنند شتاب دهنده ها خریداران ایده ها هستند. در صورتی که اصلا اینطور نیست! باید ایده همراه با طرح توجیحی باشد تا شتاب دهنده ها بدانند قرار است روی چه ایده و استارت آپی سرمایه گذاری کنند. شتاب دهنده ها یک پشتیبان و راهنمای خوب برای راه اندازی و به موفقیت رساندن استارت آپ ها هستند.
یکی از شتاب دهنده های معروف ایرانی شتاب دهنده آواتک است که شرایط بسیار ویژه ای نظیر تامین سرمایه اولیه، در اختیار گذاشتن مربی و مشاور، ارائه فضای کاری مناسب، آموزش، شبکه سازی و ارائه سرویس های رایگان مثل سرور اختصاصی، هاست های ویژه ابری، تبلیغات رایگان و … را در اختیار استارت آپ ها قرار می دهد.
مراحل شروع استارت آپ:
1- ایده های خود را اصلاح کنید
با یک جست و جوی ساده بازار ایده خود را بررسی کنید. آیا این ایده از قبل وجود دارد و یا جدید است؟ اگر از قبل وجود دارد شما نسبت به شرکت های پیشتاز در این زمینه چه مزیتی دارید؟ کیفیت؟ قیمت کمتر؟ این ها همه سوالاتی است که پاسخ آنها با یک جست و جی ساده به دست میآید.
2- یک طرح کسب و کار بنویسید
هنگامی که قصد اجرایی کردن ایده خود را دارید لازم است به چند سوال پاسخ دهید. هدف از کسب و کار شما چیست؟ محصول خود را به چه کسی میفروشید؟ هزینه های استارتاپ خود را چگونه تامین میکنید؟ تمام این سوالات به وسیلهی یک طرح کسب و کار مناسب پاسخ داده میشوند.
3- امور مالی خود را ارزیابی کنید
شروع هر کسب و کاری نیاز به هزینه دارد. شما باید مشخص کنید چگونه این هزینه ها را تامین خواهید کرد و مهم تر در هر مرحله از کار چقدر هزینه لازم است صرف کنید؟
4- ساختار قانونی کسب و کار خود را تعیین کنید
قبل از آنکه شرکت خود را ثبت کنید، باید دربارهی نوع آن بحث کنید. ساختار شرکت شما برهمهی فرآیندها و عملیات های بعدی شما تاثیر میگذارد. هرگونه انتخاب اشتباه باعث میشود دچار مشکل شوید.
5- کسب و کارتان را ثبت قانونی کنید
برای آنکه رسما در دنیای کسب و کار شناخته شوید باید از مراحل قانونی و فیلترهای آن عبور کنید. لازم است این کار دقیق صورت بگیرد و همهی اسنادی که برای قانونی شدن شما لازم است فراهم شود.
6- یک بیمه نامه بخرید
هرچند که ممکن است عدهی زیادی این کار را هدر دادن پول بدانند، اما صاحب نظران این حوزه همیشه بر ساختن راه های برگشت مجدد تاکید کرده اند. شرکت، کسب و کار و یا استارتاپ شما لازم است در مقابل سرقت، حادثه و یا حتی رکود بیمه شود. برای این کار میتوانید از یک مشاور بیمه کمک بگیرید.
7- تیم خود را تشکیل دهید
تنها درصورتی که قصد دارید تنها کار کنید نیاز بهاستخدام و یا تشکیل یک تیم ندارید. در غیر این صورت برای برداشتن یک گام مهم رو به جلو لازم است تیم خود را تشکیل دهید. جو زادواچکی، مدیر عامل و موسس MediaMath، میگوید:” کارآفرینان بایدبه عامل”مردم” همانقدر توجه کنند که به محصول یا خدمتشان توجه دارند.”
8- فروشندگان خود را انتخاب کنید
شما و تیمتان احتمالا قادر نیستید همهی کارها را به تنهایی انجام دهید پس لازم است گروه سومی که فروشنده نامیده میشود وارد شود.لازم است محصول شما به نحوی ارائه شود، حال این کار را میتوان با کمک یک شرکت انجام داد و یا با استخدام افرادی دیگر.
9- خودتان را تبدیل به یک برند کرده و تبلیغ کنید
برند و تبلیغ، دو عامل بسیار مهم و تاثیر گذار در رشد شما هستند که توضیح درباره روش های صحیح برند سازی و تبلیغات خارج از بحث ما در این مقاله است.
10- کسب و کار خود را رشد دهید
عمر هر استارتاپ به طور متوسط 3 سال در نظر گرفته میشود. درصورتی که این استارتاپ موفق باشد، پس از رشد دیگر یک استارتاپ نخواهد بود بلکه به عنوان یک شرکت و یا برند شناخته میشود.