هنر نقاشی چیست؟
هنر نقاشی یکی از مهم ترین و پرطرفدار ترین هنر هایی است که در سالیان طولانی مورد توجه افراد بسیاری قرار گرفته است . گسترش و محبوبیت این هنر به اندازه ای است که مبالغ بسیار بالایی سالانه در تجارت هنر نقاشی مبادله می شود. هنر نقاشی از جمله هنر هایی است که در طول سالیان مورد توجه افراد مختلف جامعه قرار گرفته و از آن به جهت بیان مفاهیم متفاوت و مهمی در زندگی استفاده شده است.
اگر بخواهیم بدانیم نقاشی چیست و هنر نقاشی را تعریف کنیم باید بگوییم که هنر نقاشی در واقع به تصویر درآوردن ذهنیت یا واقعه ای اتفاق اتفاده بر روی سطحی قابل ترسیم است . می توان اینگونه گفت که هنر نقاشی استفاده از رنگ ها بر روی سطوح برای شخصیت بخشیدن به سطحی خام می باشد. نقاشی هنری قدرتمند است و نقاشان به واسطه قدرت این هنر توانسته اند در طول زندگی بشر مفاهیم بسیاری را به انسان ها آموزش دهند.
در واقع نقاشی بیان تصویری مفاهیم و واقعیات زندگی است. شاید شما تصور کنید نقاشی تنها به وسیله قلمو و مداد یا آبرنگ امکان پذیر است اما باید بگوییم این تصور اساس درست نیست در واقع هنر نقاشی هنری بی نظیر و نامحدود است شما برای خلق یک آثار هنری نقاشی می توانید از دست ، قلمو ، چوب ، چاقو و هر آنچه که می خواهید برای خلق تصویر مورد نظر استفاده نمایید. با این توضیحات می توان پی برد که نقاشی چیست و چگونه بر روی ما تاثیر می گذارد.
گرافیک چیست؟
کلمه گرافیک از گراف ، گرفته شده که به معنی خط یا خطوط است و با خطاطی و خوشنویسی هم رابطه ای دارد. گرافیک یک نوع زبان تصویر است. گرافیک زبانی با قابلیت ارتباط تصویری است که با زیبایی و شیوایی خاصی سخن می گوید. یا به عبارت دیگر طراحی گرافیک یا گرافیک دیزاین، هنر ارتباط بصری با مخاطب است که از طریق واژهها، تصاویر و ایدهها اطلاعاتی را منتقل کند. رشته پر رمز و راز طراحی گرافیک در همه محیطها با همه سلائق برای خود جایی باز کرده و در ارتباط با صنعت نیز به هنرنمایی پرداخته است. گرافیک زبان تصویری است. استفاده از علائم، سمبلها، خطوط، منحنیها و نمادها در کنار رنگهای موزون و حساب شده دنیایی از حرف و معنا را در خود جای داده است.
یک طراح گرافیک باید بداند چگونه با خلق و ساماندهی یک سلسله عوامل تصویری، مفهوم و پیام خاصی را در جهت هدفی مشخص بیان کرده و در مخاطب تاثیر مورد نظر را ایجاد کند. برای این منظور، هنرمند ابتدا باید درک مناسبی از کلیت کار و اطلاعات پیام پیدا کند، سپس نقشه کار را طراحی کرده و در نهایت راه حلی تصویری با کمک ایده، تصاویر، فرمها، رنگها و نوشتهها برای رساندن پیام ارائه دهد. غیر از آن، شاخصهای مهمی چون بررسی و تحلیل مخاطبان از لحاظ گروههای سنی، جنسیتی و… نیز نقش مهمی در طراحی یک اثر گرافیکی ایفا میکند.
تفاوت بین نقاشی و گرافیک:
» ابتدا بیایید فرق بین نقاشی و گرافیک را با این سخنی از یک نقاش ایتالیایی آغاز کنیم «
یک نقاش ایتالیایی میگوید:
گرافیک کار مشکلی است چون با یک نقطه و یا یک خط باید به اندازهی یک کتاب سخن گفت و البته همهی راز زیبایی گرافیک نیز در همین نکته است. به طور کلی گرافیک دیزاین فرایند حل کردن مسایل بصری است . یک طرح گرافیک همواره با دو گروه در ارتباط است ۱- مشتری یا سفارشدهنده ۲- مخاطب پیام بصری.
اما برای یک نقاش اهمیتی ندارد که تماشاگران یا همان مخاطب از نقاشی او چه برداشتی داشته باشند ویا با آن ارتباط بر قرار میکنند یا نه!اما در طراحی گرافیک یکی از عناصر کار مخاطب است در واقع طراح گرافیک واسطهای است میان مشتری و مخاطب که باید پیام را به صورت بصری به او منتقل نمایدبرای مثال یک شرکت از او میخواهد که محصول او را تبلیغ کند طراح گرافیک باید بتواند با استفاده از ابزار و تکنیکهای مناسب پیام را به صورت خلاقانهای به نظر مخاطب برساند در غیر این صورت این یک شکست برای طراح گرافیک است.
بنابر این گرافیک بااستفاده از خط ونقطه وتکنیکهای مختلف طرحی را ایجاد میکند تا برای یک شرکت ویک هدف تبلیغ کند اما یک نقاش صرفاً حس درونی خود را به تابلو منتقل میکند.
» حال به تفاوت های اصلی می پردازیم «
1. هنر و رسانه: نقاشی عموما زیرمجموعه هنر است که این هنر شدت و ضعف دارد اما گرافیک همیشه هنر نیست. گاهی هم تبدیل به رسانه میشود ؛ مثل وقتی که در خدمت تبلیغات (تجاری، فرهنگی و سیاسی) قرار میگیرد. البته گاهی هم تلفیقی از هنر و رسانه است. درست مثل زمانی که در خدمت رسانهها (چاپی، الکترونیکی، دیجیتالی و سایبر) قرار میگیرد. بطور کلی آنگاه که هنر مطلق است garphic art و وقتی که رسانه و یا تلفیقی از رسانه و هنر است graphic design نامیده میشود. در پستهای بعدی راجع به این موضوع بیشتر خواهم گفت.
2. برقراری ارتباط: در مواجهه با نقاشی، وظیفه برقراری ارتباط به عهده مخاطب است و اوست که باید تلاش کند تا با اثر هنرمند نقاش ارتباط برقرار کند. اما در گرافیک برعکس است و وظیفه برقراری ارتباط بر دوش خود اثر گرافیک نهاده شده یعنی اثر گرافیکی، بایستی تلاش کند تا مخاطب را به طرف خودش جذب کند نه اینکه مخاطب زور بزند تا محتوای اثر گرافیک را درک کند. علت ناتوانی بسیاری از آثار گرافیک ناشی از ندانستن همین تفاوت دوم است. البته برای نکته سنجها ممکن است سوال مطرح شود که پس مینیمالیسم در گرافیک یعنی چه ؟ که چون این مبحث طولانی است اجازه دهید در پستهای بعدی در این باره با شما بحث کنم. یک نکته دیگر را هم میتوان گفت؛ برای دیدن آثار یک هنرمند نقاش، این مخاطب است که به گالری و موزه میرود تا آثارش را ببیند. یعنی مخاطب به طرف “اثر” میرود در حالی که در گرافیک، معکوس این اتفاق رخ میدهد و این “اثر” گرافیک است که به طرف مخاطب میرود. شهروندان در حال عبور و مرور از کوچه و خیابان هستند که بیلبردها و پوسترها و . . . به طرفشان میآیند و میخواهند به زور پیامشان را به آنها منتقل کنند.
3. شخصی و غیر شخصی بودن: “اثر” نقاشی کاملا شخصی است و گویای حرف و فکر هنرمند نقاش است بدون در نظر گرفتن مخاطب. از این رواست که میگوییم او میتواند چنین تصور کند : خورشید؛ مثلث سبز ، زمین و صحرا ؛ آبی و آسمان؛ قرمز چهارخانه با گلهای درشت صورتی (!!) . ولی در “اثر” گرافیک تقریبا چنین تصوراتی شدنی نیست (بحث تصویرسازی در گرافیک، چیز دیگری است). چرا که گرافیک “شخصی” نیست و میخواهد ارتباط برقرار کند یعنی بایستی مخاطب را در نظر بگیرد. اثری که در طراحی و تولید آن، مخاطب نقشی نداشته باشد نمیتواند “اثر” گرافیکی موفقی باشد.
4. تفاوت چهارم را تقریبا همه میدانند. نقاشی تکثیر نمیشود حداقل با هدف تکثیر، ارائه نمیشود. اما گرافیک براساس تکثیر، طراحی و تولید میشود. واضح است که منظور از تکثیر، تمام گونههای آن است (چاپ، فیلمهای اپتیک، فیلمهای مگنت، امواج الکترونیکی و . . . ). آثار تک نسخهای در گرافیک جایگاهی ندارند چرا که هدف برقراری ارتباط را، عملیاتی نمیکنند. متاسفانه بیتوجهی به این مسئله هم باعث شده که این روزها، گرافیک به سمت نمایشگاهی و جشنوارهای شدن پیش برود. پوسترها و جلدهایی که فقط در یک نسخه تکثیر میشوند و به قصد رتبه و جایزه رهسپار جشنوارههای خارجی، یا بر دیوار نگارخانهها و گالریها مینشینند و میخواهند بیان هنرمندانه آن گرافیست ـ نقاش را رخنمایی کنند .
هنر گرافیک از سالها پیش در جهان امروز ما شکل گرفته است, هنری تازه, ساده و آزاد است این هنر که ابتدا در دامان نقاشان اروپایی شکل گرفت و بعدها به صورت رشته ای خاص و نو برای خود مخاطبانی کسب کرد تبدیل به یک هنر بی نظیر شده است در همان دوران بود که مخاطبان , نمایشنامه ها, تئاتر و کتاب ها راهی برای کسب اطلاعات بهتر در مورد اثر دلخواهشان می خواستند و این جا بود که پوستر یا همان اعلان وارد عرصه ی هنر شد تا هنرمندانی با عنان پوستر ساز ظهور کنند. از آن موقع بود که پوستر در جهان همه گیر و فعال شد و کم کم این هنر به زیر شاخه هایی تقسیم شد که در راستای آن هنر بود از آن پس بود که هنرمندان گرافیک از نقاشان و خوشنویسان جدا شدند و رشته ای در هنرهای تجسمی دنیا به وجود آمد که آن راگرافیک نامیدند.
کلمه گرافیک ریشه یونانی دارد و در کل گرافیک به معنای اثری که در کوتاه ترین زمان بیشترین اثر و اطلاع را بربیننده برساند .
هنر گرافیک از کلی گویی و فلسفه چینی زیاد پرهیز می کند .
هنر گرافیک سعی دارد ساده گرایی و اثر گذاری شدید را بسط دهد .
امروزه تمام هنرهای جهان در کمربندی به نام گرافیک قرار می گیرد که به آن احتیاج دارند از پوستر های تبلیغاتی گرفته تا آرم لوگو – پیکتو گرام ها , عنوان بندی فیلم , طراحی صحنه , دکور و … هنر گرافیک وظیفه خود را در مورد این هنرها به خوبی انجام میدهد .
این هنر در ایران هم از سالها پیش فعالیت خودرا آغاز کرده است و رشد کرده و در حال تکامل است .
مرحوم استاد مرتضی ممیز که پدر گرافیک ایران است این راه را برای نسل های آینده باز کرده است .
این هنر از دوران قاجار در ایران بوده است همان اعلان هایی که بر در و دیوارهای شهر دیده می شد .و بیشتر فرمان های دولتی بود , اولین قدم ها در این زمینه بوده است , اما بیشتر این اعلان ها از نظر هنری حرفی برای گفتن نداشت و ارزش هنری هم نداشت ولی به هر حال آغاز این حرکت بود .
گرافیک ایرانی امروزه حرف ها برای گفتن دارد, هنرمندان بزرگ ایران هر کدام خالق سبک هایی در این هنر عظیم هستند.