آشنایی با نحوه ثبت برند
ثبت برند چه اهمیتی دارد؟
علائم تجاری معمولا حاوی مفاهیم و شعارهای تجاری هستند که در واقع نمایان گر نوع فعالیت و هدف شرکتها و مجموعههای تجاری هستند. ویژگی مهم ثبت برند این است که شما میتوانید تمامی تبلیغات و برنامههای بازاریابی خود را بر اساس آن پیش برده و از آن پس مشتریان و مخاطبان شما با دیدن آن برند شما را به خاطر خواهند آورد. به طور کلی استفاده از برند می تواند کمک شایانی به ثبت اطلاعات شما در حافظه مخاطبان داشته باشد. ثبت برند میتواند توسط افراد حقیقی و حقوقی انجام شود و برای هر کدام لازم است مدارک مورد نظر تهیه شده و در اختیار کارشناسان مربوطه قرار گیرد.
آیا همه شرکتها ملزم به ثبت برند هستند؟
لزوم ثبت برند یکی از سوالاتی است که برای اغلب افراد و صاحبان کسب و کار ها به وجود میآید. در کشور ما ثبت علامت تجاری الزامی نبوده و میتواند به صورت اختیاری انجام شود
“اما آن چه که اهمیت زیادی دارد این است که در صورتی که برند شما بتواند موفقیت خوبی در بازار کسب و کار به دست بیاورد افراد سودجویی وجود دارند که بدون اطلاع شما اقدام به ثبت آن نموده و می توانند مشکلات حقوقی فراوانی برای شما ایجاد نمایند و به همین سبب نمی توان از کنار ثبت برند به آسانی عبور کرد.”
به بیان ساده تر بر اساس قانون استفاده از یک برند مشخص تنها برای شخصی امکان پذیر است که آن را به نام خودش ثبت کرده باشد. استفاده از برندهای ثبت شده توسط سایر افراد بر اساس مواد قانونی می تواند جرم محسوب شده و مطابق قانون با افرادی که از این علائم تجاری به نفع خودشان استفاده کردهاند برخورد خواهد شد. نکته ای که در خصوص الزام به ثبت برند وجود دارند این است که به موجب قانون برخی از کسب و کارها ملزم به ثبت برند و علامت تجاری هستند. مواردی نظیر داروهای ویژهای که در موارد پزشکی مورد استفاده قرار میگیرند، مواد غذایی که دارای ظروف ویژهای هستند و همچنین نوشیدنیها باید از علامت تجاری استفاده نمایند. در کنار این موارد لوازم آرایشی و بهداشتی که به طور مستقیم با پوست بدن انسان در تماس هستند برای عرضه شدن در بازار و انجام تبلیغات باید از علامت تجاری ثبت شده و منحصر به فرد خود استفاده نمایند.
نکات مهم در انتخاب نام تجاری چیست؟
ثبت برند مستلزم رعایت نکاتی است که به آن اشاره می کنیم. نکته اول این است که نشان تجاری انتخاب شده، نباید مشابه برند های دیگر باشد و در انتخاب کلمات، رنگ، طرح و شکل و … ابتکاری باشد. به همین دلیل است که یکی از مراحل ثبت برند، درج در روزنامه رسمی است تا اگر کسی نسبت به برند انتخابی شما ادعای مالکیت داشته باشد، پس از طرح شکایت، موضوع بررسی و اصلاح شود. همچنین برند نباید به گونه ای طراحی شود که مشتری را گمراه کند.
مراحل اینترنتی ثبت برند:
. انتخاب نوع اظهار نامه ( بررسی اظهارنامه ها بر اساس اولویت زمانی ثبت آنها درسازمان است و نیازی به حضور متقاضی نیست)
. وارد نمودن مشخصات کامل صاحب برند.
. بارگذاری مدارک
. تأیید اطلاعات در صورت عدم نقص و ایراد
. پرداخت هزینه اولیه ثبت به صورت اینترنتی
. دریافت شماره اظهارنامه
. ارائه پرونده به کارشناس مربوطه
. امضای نسخه ای که توسط کارشناس تأیید شده
. ارسال نسخه امضا شده همراه با مدارک مورد نیاز به آدرس مرکز
. رسیدگی نهایی کارشناس مربوطه بعد از ارایه مدارک و اعلام نتیجه
. واریز مبلغ نهایی ثبت بعد از رسیدگی و تأیید ثبت توسط متقاضی
. پیگیری نتیجه درخواست ثبت برند از طریق سامانه ثبت اسناد و املاک کشور
. انتشار علامت مزبور همراه باکلیه مشخصات در روزنامه رسمی بعد از قبول و تأیید متصدی شعبه ثبت علایم
» در هنگام بررسی اظهارنامه ممکن است نتایج متفاوتی حاصل گردد «
1. در مدارک ارسالی یا تنظیم محتوای اظهارنامه نقص و یا ایراد وجود داشته باشد. ( ابلاغیه رفع نقص)
2. الزامات قانونی در عنوان یا تصویر علامت رعایت نشده باشد یا قبلاَ برند به نام دیگری ثبت شده باشد. ( ابلاغیه رد اظهارنامه)
3. بخشی از کالاها و خدمات به دلایلی قابل ثبت نباشند. (ابلاغیه رد بخشی از موارد خواسته شده در اظهارنامه)
4. اداره با توجه به رعایت الزامات قانونی و عدم هرگونه ایرادی علامت را قابل ثبت دانسته و آن را به ثبت رساند. ( آگهی ثبت )
مدارک مورد نیاز جهت ثبت برند:
الف) شخص حقیقی:
1. مدارک مثبت هویت متقاضی ( کپی شناسنامه و کپی کارت ملی )
2. کپی کارت بازرگانی (در صورتی که از حروف لاتین استفاده شده باشد)
3. کپی مجوز فعالیت (جواز تاسیس، پروانه ی بهره برداری، پروانه ی ساخت، جواز کسب یا کارت بازرگانی و یا هر گونه گواهی فعالیت صادره از نهادهای نظارتی و حاکمیتی دولتی)
4. نمونه علامت تجاری در کادر 10 در 10
ب) شخص حقوقی:
1. مدارک مثبت هویت مدیر عامل شرکت ( کپی شناسنامه و کپی کارت ملی )
2. کپی روزنامه ی تاسیس و آخرین تغییرات شرکت (از آخرین تغییرات شرکت نباید بیش از دو سال گذشته باشد)
3. ارائه مدارک دال بر فعالیت در رشته مربوط به عنوان مثال جواز اعلامیه تاسیس از صنایع یا پروانه بهره برداری صنایع یا پروانه ساخت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی یا پروانه کسب و …
4. کپی کارت بازرگانی (در صورتی که از حروف لاتین استفاده شده باشد)
5. ده نمونه گرافیکی یا کپی یا تصویر علامت درخواستی حداکثر در ابعاد ده در ده سانتی متر
6. در صورت سه بعدی بودن علامت ارائه علامت به صورت نمونه گرافیکی یا تصویر دو بعدی به نحوی که از شش زاویه متفاوت تهیه و در مجموع یک نمونه واحد را تشکیل دهند.
7. استفاده از حق تقدم : در صورتی که متقاضی یا متقاضیان ثبت بخواهند به استناد تقاضای ثبت یا ثبت خارج از کشور از مزایای حق تقدم ( حداکثر 6 ماه ) استفاده نمایند می بایست مدارک مربوط به حق تقدم را همزمان با تسلیم اظهارنامه یا حداکثر ظرف 15 روز از آن تاریخ تسلیم کنند.
8. نسخه ای از ضوابط و شرایط استفاده از علامت جمعی و تاییدیه مقام صلاحیت دار
9. رسید مربوط به پرداخت هزینه های قانونی
الف) هزینه اظهارنامه اشخاص حقیقی مبلغ 200.000 ریال و برای اشخاص حقوقی 400.000 ریال
ب) معادل ارزی کلیه هزینه ها و تعرفه ای ثبتی علامت بر مبنای فرانک سوئیس می بایست به شماره حساب ارزی بانک ملی به نام خدمات ثبتی اداره کل مالکیت صنعتی واریز گردد.
متقاضیان محترم ثبت برند ، می توانند تمامی امور ثبتی و اداری خود را به متخصصان ثبت شرکت ایده بسپارند.
کلیه خدمات ثبتی در کوتاه ترین زمان ممکن و با مناسب ترین هزینه در این موسسه به صورت ویژه ارائه می گردد.
مواردی که در ثبت برند نمیتوانند مورد استفاده قرار بگیرند:
1- استفاده از پرچم کشور ایران و سایر کشورها که بر اساس قانون در خصوص استفاده از آنها در علامتهای تجاری محدودیتهایی وجود دارد.
2- علائمهای دولتی و ثبت شده که به عنوان علائم رسمی و مملکتی شناخته می شوند.
3- علامتهایی که ممکن است خلاف شئونات جامعه و عفت عمومی باشند.
4- علامتهایی که پیش از به ثبت رسیده شده باشند و یا بنا به تشخیص کارشناسان کپی از علائم تجاری ثبت شده باشند.
5- استفاده از برخی از کلمات مانند انقلابی، دولتی و غیره که سازمان یا مقامات و ارگانهای رسمی در ایران منسوب باشند.
رعایت این موارد می تواند روند ثبت برند شما را تسریع نمایند در غیر این صورت ممکن است پرونده مربوطه پس از بررسی توسط کارشناسان قابل ثبت تشخیص داده نشود و شما مجدد مجبور به تکرار مراحل ثبت خواهید بود.
عوامل موثر بر ماندگای برند
منظور ازبرند چیست؟
برند بنابه تعریف انجمن جهانی بازاریابان آمریکا عبارت است از نام ، نشان،عبارت ، طرح یا ترکیبی از اینها که موجب شناسانده شدن کالاها و خدمات یک شرکت در اذهان عموم و متمایز شدن آنها از کالاها و خدمات مشابه می گردد. جان میلر برند را نام یا نمادی که سازمان ها آن را با هدف ارزش آفرینی برای ذی نفعان مورد استفاده قرار می دهند تعریف می کند.
بنا به این تعاریف هدف یک برند خوب و مطلوب وادار نمودن بازار هدف به انتخاب ما از میان سایر رقبای حاضر در صحنه نیست ، بلکه متقاعد ساختن مشتریان هدف نسبت به این واقعیت است که تنها ما را ببینند و راه حل مشکل خود را تنها در ما جست و جو کنند.
یکی از بزرگترین چالشها بزرگ شرکتها و کسب و کارها، ماندگاری در ذهن مشتریها و ایجاد وفاداری در آنها است. مشتریانی که به طور مرتب به سمت کسب و کار آنها برگردند و همیشه اولین برند در ذهن آنها باشند. مهم نیست که اندازه کسب و کار شما چقدر است، چیزی که اهمیت فوقالعادهای دارد، وفاداری مشتریان میباشد. سعی کنید در کسب و کارتان، بیشتر بر روی مشتریان تکراری تمرکز کنید، زیرا برای جذب مشتریان جدید نسبت به حفظ مشتریان قدیمی باید هزینهی بیشتری تقبل کنید. البته که در کنار آن همواره استراتژیهای خلاقانه برای جذب مشتریان جدید قابل ستایش است. در ادامه با این مقاله از بنیاد آموزش مجازی ایرانیان همراه باشید.
تکنیک های موثر بر ماندگاری برند:
1.به افراد مشهور و تأثیر گذار هدیه بدهید:
هیچ چیز افراد را به یک محصول فیزیکی «مانند لوازم آرایش یا اکستنشن مو» علاقهمند نمیکند جز آنکه بتوانند آن را امتحان کرده و آن را حس نمایند. پس کافیست محصول شما را فرد مشهور مورد علاقهتان امتحان کند! اما سؤال اینجاست چگونه میتوان افراد مشهور و تاثیرگذار را برای تبلیغات خود به خدمت گرفت؟ معمولاً برای ایجاد یک تبلیغ تلویزیونی با حضور افراد مشهور، متحمل هزینهی بالایی میشوید. اما فقط کافیست یکبار، محصول خود را، به عنوان هدیه، به فرد مشهور و یا تاثیرگذاری درمیان مخاطبتان بدهید. تاثیرگذاری این کار چند برابر است و همچنین باعث میشود که این شخص در جایی و به نحوی حرفی از شما و محصولات شما به میان بیاورد که همین برایتان کافیست تا در ذهنها ماندگار شوید.
2.تکرار کنید:
تکرار یک روش مؤثر، در مدیریت برندسازی و ماندگاری یک برند به شمار میآید هنگامی که برای اولین بار یک تبلیغ را از تلویزیون میبینید یا آن را از رادیو میشنوید یا در روزنامهها با آن برخورد میکنید، احتمال زیاد نسبت به آن بی تفاوت خواهید بود. ولی اگر همین تبلیغ را برای دومین بار بشنوید نا خودآگاه، ذهنتان یک ارتباط ظریف و کمرنگی با آنچه که مورد تبلیغ بوده پیدا میکند. البته این ارتباط آنقدر ضعیف است که بعد از چند ساعت، به کلی نام آن برند از ذهنتان پاک میشود. حال، در نظر بگیرید برای سومین بار تبلیغ این برند برای شما پخش میشود، در این مرحله احساس میکنید که چقدر نام این برند برایتان آشنا است،!! که گویی جایی آن را دیدهاید ولی به یاد نمیآورد کی یا چه زمانی بوده است. در چهارمین مرتبه که نام آن برند را میشنوید سعی میکنید به طور کامل روی آن تمرکز کنید و همین تمرکز و تأمل باعث میشود نام این برند در گوشهی از ذهنتان حک بشود و تمایل داشته باشید نام آن را باز هم در موقعیت یا فرصتی دیگر بشنوید.
3.به برند خود شخصیت بدهید!
به برند خود شخصیت بدهید. مطالعات نشان داده است افراد به موجودی اعتماد میکنند که از خود شخصیت مستقل و تعریف شدهای نشان بدهد برندتان را مثل یک دوست به مخاطبتان معرفی کنید. در مورد ویژگیهایش با مخاطبتان صحبت کنید. اگردر تبلیغات خود به دنبال جذب جوانان هستید برندتان را یک جوان دوست داشتنی، پر انرژی، خونگرم و صمیمی نشان بدهید. اگر به دنبال جذب افراد میانسال هستید برندتان را یک شخصیت جدی، مصمم و وقت شناس معرفی کنید.
4. خلاق باشید:
یک برند برای آنکه دیده شود باید با برندهای زیادی رقابت کند. دنیای تبلیغات دنیای جدیدی نیست و تا به حال ایدههای زیادی مورد استفاده قرار گرفتهاند و امروزه شاهد تبلیغاتی هستیم که عناصر و سبک یکسانی را در پیش گرفتهاند و خلاقیت زیادی در کار خود ندارند این میتواند حیات یک برند را به خطر بیاندازد!! اگر میخواهیم دیده شویم و ماندگار بمانیم باید از تبلیغات کلیشهای و متعارف فاصله بگیریم و سنت شکنی کنیم و به تبلیغاتی روی بیاوریم که خلاقانه، هنرمندانه و غیرمتعارف باشد.
5. یک لوگو خوب طراحی کنید:
شاید وقتی صحبت از یک لوگوی خوب به میان میآید، بسیاری از افرادی این تصور را دارند که منظورمان طراحیهای خوش رنگ و نگاری است که معمولاً متعلق به شرکتهای بزرگ و برندهای گران قیمت است. ولی اشتباه نکنید!! شاید بر خلاف آنچه که بسیاری از افراد فکر میکنند یک برند ساده و خوش طرح و مفهومی بسیار بیشتر از سایر برندها در ذهن میمانند و به سادگی به خاطر آورده میشوند. برای مثال برند نایک، که بسیار ساده و مفهومی طراحی شده است، به راحتی میتواند با مخاطبانش ارتباط برقرار کند.
6 . با مشتریان خود در ارتباط باشید:
در هنگام خرید از مشتری بخواهید که یک حساب کاربری نزد شما داشته باشد. چندان کار دشواری نیست،میتوانید برای ساخت این حساب کاربری از او بپرسید که شمارهی تلفن همراه اش چست یا در چه روزی متولد شده است؟ یا علاقهمند به چه رنگی است؟ به او بگویید که اگر در باشگاه مشتریان ما عضو شوی مثلاً میتوانی با اعلام شمارهی کاربریات در خریدهای بعدی از ما تخفیف بگیری. حال از طریق این شمارهی تلفن و ایمیل میتوانید با مشتریهایتان در ارتباط بمانید. روز تولدش را به او تبریک بگویید،روزهایی را به عنوان روزهای حراج برتر در نظر بگیرید و از طریق ایمیل، دوستانه و صمیمانه یک دعوت نامه برایش بفرستید و از او بخواهید که در حراجیتان شرکت کند و تخفیف ویژه بگیرد. آنها را به کانالها یا صفحات مجازی خود دعوت کنید و برای آنها مطالب ویژه و سرگرم کننده تدارک ببینید.
7. شوخ طبع باشید:
در تبلیغات برند خود از حس شوخ طبیعی استفاده کنید تا نام برند خود را در ذهن مخاطبتان ماندگار کنید اما این را بدانید که شوخ طبیعی در مواردی هم میتواند نتیجه کاملاً عکس داشته باشد و این قضیه کاملاً به شخصیت برند شما بر میگردد. همانطور که قبلاً هم اشاره شد باید به برند خود شخصیت بدهیم تا حس اعتماد بیشتری در افراد به وجود بیاوریم اگر در این شخصیت پردازی، ماهیت برند کاملاً در تضاد با شوخ طبیعی بود، این روش تأثیر منفی بر اذهان عمومی دارد.
8. یک ارزش هنری خلق کنید:
تبلیغات خود را با جلوههای بصری و شنیداری همراه کنید. کیفیت تولید محتوای تبلیغاتی را بالا ببرید، از دیالوگهای تأثیر گذار استفاده کنید یا موسیقی خاطره انگیز را به محتوای خودبیافزایید. در طراحی تبلیغات خود از عناصر هنری و جلوههای نمایشی ویژه و بدیع استفاده کنید و ترکیب رنگهای جذاب و چشم نواز که بر تأثیر گذاری پیام شما میافزاید را فراموش نکنید. برای هنریتر کردن تبلیغات خود تایپو گرافی را فراموش نکنید. تایپوگرافی در هر زبانی که از آن برای تبلیغ برند خود استفاده میکنیم امری لازم ضروری و بدون شک یکی از تکنیکهای زیباسازی و هنرمندانه سازی یک تبلیغ است. تایپوسازی یک مهارت گرافیکی برای عرضهی محتوای نوشتاری یک تبیلغ به شکلی کاملاً مؤثر بر احساسات مخاطبتان است. تایپوگرافی هنر به کار گیری انواع فونتهای نوشتاری در یک تبلیغ و شیوهی جانمایی آن ها در کنار یکدیگر است.
9. یک راهکار ارائه بدهید:
یکی از مهمترین و شاید تأثیر گذارترین روشهای ماندگاری برند ارائه یک راهکار منطقی و مشتری پسند در تبلیغات است. یادمان باشد که مشتری تنها زمانی نام یک برند را به خاطر میسپارد که در جواب این سؤال که چرا این برند را دوست داری بتواند به خود یک پاسخ منطقی و عاقلانه بدهد. در تبلیغات خود مشکلات موجود را صریحاً بیان کنید. و به مخاطب تان در تبلیغات، با دلایل علمی و استدلالهای منطقی بفهمانید که محصول شما چقدر می تواند در برابر حل این مشکل موفق عمل کند و ازسایر برندها متمایز باشد.
استراتژی های ماندگاری در ذهن مشتری:
. مشتریان خود را بشناسید و اجازه دهید آنها نیز شما را بشناسند:
یکی از لحظات مورد علاقه من وقتی است که کسی را برای اولین بار ملاقات میکنم و هنگامی که بار دیگر فرصت ملاقات پیش آید، آن فرد اسم من و جزئیات آخرین مکالمه را به خاطر دارد. این امر برای ایجاد وفاداری مشتری، حائز اهمیت است. شاید انجام آن کمی مشکل باشد که شما جزئیات مشتریان خود را به یاد داشته باشید، اما شرکتها باید برای ایجاد وفاداری مشتری و ماندگاری در ذهن او، باید تلاش کنند این کار را جزو استراتژیهای خود قرار دهند. مشتریان شما اگر احساس کنند در نزد شما ارزشمند هستند، وفادارتر خواهند بود. اکنون بسیاری از کسب و کارها با راه اندازی سیستمهای تبریک تولد یا ارسال تخفیف برای شرایط خاص، میخواهند به مشتریان بگویند که چقدر آنها با ارزش هستند.
. با تخفیفهای ویژه به مشتریان خود پاداش دهید:
دادن کوپن به مشتریان همیشه یک روش موثر برای نگه داشتن آنها است. شما میتوانید این کار را از طریق ایمیل و وب سایتهای ارتباط جمعی انجام دهید و حتما تاکید کنید که این تخفیفات تنها برای مشتریان خاص شامل میشود و دقت داشته باشید که پیشنهادهای مربوطه، بیشتر بر اساس نیاز اکثریت مشتریان باشد.
. ایجاد برنامههای منحصر به فرد برای مشتری:
اغلب کسب و کارها، از کافی شاپها گرفته تا خطوط هوایی و فروشگاههای آنلاین، برنامههای پاداش خاص برای وفاداری مشتریان دارند. این برنامهها یک ابزار قدرتمند برای جذب مشتریان جهت بازگشت مجدد هستند. اگر به دنبال چنین برنامههایی هستید، عنصر خلاقیت را فراموش نکنید و سعی کنید متفاوت باشید. این برنامه جزء تخفیفات نیست. علاوه بر پاداش دادن به مشتریان با محصولات معمول خود، ممکن است جوایز بزرگتری داشته باشید که برای به دست آوردن آن باید شرط های خاصی نظیر امتیاز را کسب کنند.
. از مشتریان خود بازخورد بخواهید:
هر چه بیشتر درباره مشتریان خود بدانید، بهتر میتوانید به آنها سرویس دهی داشته باشید. به همین دلیل ضروری است که نظرات آنها را جویا باشیم. برای اینکار برخی از خرده فروشیها به صورت حضوری بازخورد میگیرند. این روش، روش بدی نیست، اما همیشه قابل اعتماد نخواهد بود. چون ممکن است برخی از مشتریان در حالت رو در بایستی، واقعیت را بیان نکنند. برای ارزیابی دقیقتر، میتوانید از نظر سنجیهای آنلاین در وبسایت یا شبکههای اجتماعی استفاده کنید. البته این روش نیز مشکلاتی دارد اما حدالاقل نشان میدهد که نظر آنها برایتان مهم است و برای کاری که انجام میدهید ارزش قائل هستید.
مدیر برند کیست؟
معرفی مدیر برند (Brand Manager)
از وظایف یک مدیر برند، ایجاد نمودن یک احساس پایدار در مشتریان و ثبات بخشی به آنها و در نتیجه افزایش فروش محصول و خدمات و نیز افزایش دادن سهم برند از بازار مصرف است. کارشناسان آژانس تبلیغاتی معتقدند یک مدیر برند، بر تمامی فعالیت های بازاریابی، تبلیغات، روابط عمومی و… یک کسب و کار نظارت میکند، تا از این موضوع مطمئن شود که «پیامی که به مشتری و مخاطبان هدف منتقل میشود»، هم راستا با هویت ها، ارزشها و اهداف برند می باشد. در ادامه با مقاله بنیاد اموزش مجازی ایرانیان همراه باشید.
کارشناسان آژانس تبلیغاتی معتقدند مدیر برند، برای اطمینان حاصل کردن از این که وظایف برند، با «هویت، ارزشها و اهداف» سازمان هیچ گونه تداخلی نداشته باشد، لازم است با تیم های گوناگونی از مدیران هماهنگ باشد و بر آنها نظارت داشته باشد. تیم هایی مانند:
. مدیران محصول
. مدیر بازاریابی و پرسنل آن
. مدیران فروش
. پرسنل فعال در زمینه تحقیقات بازاریابی و …
تعریف کلی مدیر برند:
هر شرکتی بخش بازاریابی خود را به طور متفاوتی سامان میدهد؛ به این معنی که مسئولیتهای یک مدیر برند ممکن است از یک کسب و کار به کسب و کار دیگری متفاوت باشد. مدیران برند مسئول درک مواردی هستند که مخاطبان هدف ما را مشخص مینمایند و کمپینهای بازاریابی برند را مطابق با انگیزههای مشتریان توسعه میدهند. این تلاشهای بازاریابی نه تنها باعث جذب مشتریان میشوند، بلکه موجب افزایش اعتبار و تصویر برند نیز میگردند. یک مدیر برند باید در توسعه سود و زیان یک برند، تصویر و موقعیتیابی نسبت به رقبا متمرکز شود.
یک مدیر برند مسئولیت ایجاد و طراحی فعالیتهای تبلیغاتی را برای هدایت پیام مورد نظر برای خدمات یا محصولات سازمان بر عهده دارد. مدیر برند ممکن است با سایر بخشها یا کارمندان فنی همکاری کند تا از تبلیغ صحیح برند مطمئن شود.
نقش مدیر برند چیست؟
. از برند محافظت کند
مدیر برند، نگهبان برند است و وظیفه دارد اطمینان حاصل کند که محصولات و خدمات با مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه متناسب باشند.
. با چندین بخش در شرکت کار کند
آنها با بخش بازاریابی کار میکنند تا اطمینان حاصل نمایند که همه جنبههای استراتژی برند درست است. مدیران برند همچنین برای اطمینان از مرور استراتژیک و فرصتهای آینده بازار باید با سایر بخشها از جمله امور مالی، ارتباطات بازاریابی، فروش و توسعه محصول در تماس باشند.
. چندین آژانس بازاریابی را هماهنگ کند
آنها همچنین با آژانسهای بازاریابی و تبلیغات کار میکنند تا اطمینان حاصل نمایند که در تمام ارتباطات به هدف و دستورالعمل برند دست یافتهاند.
. روی مصرف کننده متمرکز شود
مدیران برند باید بتوانند تحقیقات مربوط به مصرفکننده را انجام داده و روند بازار را رصد کنند، بنابراین درک بازارهای هدف بالقوه مهم است. باید بررسی کنند که واکنش مشتریان در مورد کمپینهای بازاریابی چیست؟ چگونه افراد در مورد برند صحبت میکنند
نگاهی به شرایط شغلی مدیریت برند:
ساعات کاری مدیران برند معمولا مشابه سایر کارکنان سازمان می باشد. البته کارشناسان آژانس تبلیغاتی یادآور می شوند که در شرایط خاص نیاز به فعالیت بیشتر و دقیق تر مدیران برند وجود دارد. به عنوان مثال :
زمانی که قرار است محصول تازه ای به بازار عرضه شود.
زمانی که قرار است کمپین تبلیغاتی گستردهای شروع شود.
زمانی که قرار است کنفرانس یا همایش خاصی برگزار شود.
در شرایط فوق نیاز به کار دقیق تر و بیشتر مدیران برند به منظور پیشبرد اهداف عالیه سازمان موردنیاز است. علاوه براین کارشناسان آژانس تبلیغاتی یادآور می شوند که در بازه های زمانی مختلفی احتمالا نیاز به سفرهای داخلی یا خارجی مدیران برند با توجه به محدوده ی خدمات رسانی سازمان ممکن است وجود داشته باشد. لزوم بازدید از نمایندگی های موجود در داخل یا خارج از کشور نیز یکی دیگر از مواردی است که ممکن است نیاز به حضور مدیر برند را در این نمایندگی ها لازم داشته باشد.
مدیر برند چه وظایفی دارد؟
. تحقیقات مصرفکننده و بازار را انجام میدهد.
. نحوه قرارگیری نام تجاری را در حال حاضر در بازار مشخص میکند.
. استراتژی برند، مبتنی بر تحقیق را طراحی میکند.
. کمپینهای بازاریابی را با هدف برقراری ارتباط پیام برند توسعه داده و اجرا میکند.
. شخصیت برند را برای برقراری ارتباط شکل داده و شرکت را پیرامون ایده های بنیادی هدایت میکند.
. اعضای تیم بازاریابی را از طریق کمپینها هدایت میکند.
. موفقیت کمپینهای بازاریابی را اندازهگیری و گزارش میدهد.
. پیش بینی روند مصرفکننده و به روز نگه داشتن نام تجاری.
مجموعه مهارتهای مدیر برند:
. مهارتهای ارتباطی عالی
. مهارتهای تحقیق و تحلیلی قوی
. توانایی تفکر خلاقانه
.مهارت های تحلیلی برای پیش بینی و شناسایی روندها و چالشها
. آشنایی با آخرین روندها، فناوریها و روشهای طراحی گرافیک، طراحی وب، تولید و…. .
. استراتژی برند، از جمله دستورالعملهای برند، چشمانداز برند و گزاره ارزش برای کوتاه مدت و بلند مدت
. کمک به توسعه محصول، قیمت گذاری و راهاندازی محصولات جدید و همچنین توسعه . . . . فرصتهای شغلی جدید
. مدیریت بودجه تبلیغات
. تجزیه و تحلیل بینش رقبا و مشتریان.
ویژگیهای اصلی یک مدیر برند موفق عبارتند از:
. آگاهی از برند، درک روشنی از برندها و ترکیب بازاریابی
. عزم و پشتکار
. مهارتهای مدیریت روابط
. تمرکز جدی بر نتایج.
از مزایا و معایب برندسازی چه میدانید؟
برند سازی چیست؟
صاحبنظران این حوزه تعاریف متعددی برای برند ارائه دادهاند که با بررسی و ترکیب آنها به این تعریف میرسیم که برند نشانه و نماد سازمانهاست.
برند در ارتباط با محیط بیرونی قرار میگیرد و به مخاطبان، مشتریان و هرآنکه در محیط بیرون است، درباره هدفها، برنامه ریزیها و فرهنگ اخلاقی و اجرایی شرکت میگوید. بنابراین نباید این تصور را داشت که لوگوی شرکت به تنهایی برای برند سازی کافی است؛ بلکه برند در بخشها و سطحهای مختلف یک سازمان با در نظر گرفتن فعالیتها، به صورت یک نام تجاری و یا Trademark ارائه میشود. به زبانی دیگر کارکنان، مدیران، شرکا و حتی مشتریان در برخورد با یکدیگر به مرور، طرز فکر و دیدگاهی در مورد سازمان پیدا میکنند و در خاطرشان ثبت میشود، این تفکر در واقع همان برند سازمان است. برندها هر آنچه شناخته شده تر و محبوبتر میشوند، ارزش پیدا میکنند به طوری که برند بعضی سازمانها، میلیاردها دلار ارزش دارد.
مزایای برندسازی:
. آگاه سازی جامعه از محصولات یا خدمات شرکت:
هر چقدر یک شرکت برای برندسازی و هویت برند تلاش بیشتری داشته باشد، در اکثر موارد به آگاهی بیشتر جامعه از محصولات یا خدمات و خود شرکت منتهی می شود. به عنوان مثال شرکت کوکا کولا به خاطر محصولاتش در سراسر دنیا شناخته شده است. یک مشتری وقتی این محصول را در یک کشور خارجی می بیند، با اینکه برچسب همان کشور خارجی را دارد، اما فوراً تشخیص می دهد که متعلق به شرکت کوکاکولا است. رنگ قرمز و شکل بطری، عاملی است که باعث تشخیص سریع مشتری می شود، پس می توان گفت این نوع برندسازی بهترین روش ساخت برند و آگاه ساختن مشتری به حساب می آید.
به عبارتی برندسازی، یک تصویر خاص در ذهن مشتری به وجود می آورد که شامل ویژگی ها و خصوصیات محصولات یا خدمات است، درست همان چیزی که مالکان کسب و کار به دنبال آن هستند تا مشتری را به تجارت و خدمات شان وصل کنند. به عنوان مثال برای مشتری که می خواهد از خدمات مراقبت از حیوانات خانگی استفاده کند، مطمئنا به کار بردن تصاویر کارتونی یک سگ خوشحال برای برند شرکت می تواند حس خوشایند و بهتری به مشتری بدهد.
همچنین یک برند متفاوت می تواند یک محصول را در ذهن مشتری ماندگار کند و در عین حال اگر مشتری از خرید خود احساس رضایت داشته باشد، مجدداً برای خرید برمیگردد، بنابراین این خاصیت یک برند قوی است که امکان خرید مجدد را به وجود می آورد. به این ترتیب چنانچه این قضیه برای مشتریان بیشتری اتفاق بیفتد می تواند به افزایش فروش و درآمد بینجامد.
. استمرار در بازار:
هر چه مشتری، برند شرکت تان را در بازار بیشتر ببیند، احتمال اینکه آن را برای خرید در نظر بگیرد، افزایش می یابد. بنابراین اگر برند و هویت برند واقعاً در بازار تکرار شود و استمرار داشته باشد، مشتری بیشتر احساس می کند که کیفیت محصول یا خدمات نیز مستمر و ماندگار است و به یکی از پیروان وفادار برند تبدیل می شود. اما این نکته را فراموش نکنید که برای تداوم موفقیت، کالا یا خدمات باید درست همانند تصویری که از شرکت ارائه کرده اید، همیشه و مداوم به بازار عرضه شود و مقطعی نباشد.
. ایجاد امکان رقابت:
طبق قانون علامت تجاری، برند می تواند تا حد مشخصی از شرکت برای حضور در عرصه رقابت حمایت کند زیرا این برند در واقع یک واژه، ابزار یا نماد منحصر به فرد است که باعث تمایز شرکت ها می شود مانند علامت روی نایک و اپل که هر دو آیتم های علامت تجاری هستند. ثبت کردن یک برند به عنوان نام تجاری، به شرکت ها اجازه می دهد در صورتی که شرکت های رقیب در حوزه برندسازی این شرکت دست به تخلف زدند (به عنوان مثال سوء استفاده از نام برند) از اقدامات قانونی علیه آنها استفاده کند.
معایب برندسازی:
. افزایش هزینه ها:
یکی از معایب اصلی برندسازی، هزینهها است. طراحی یک نام تجاری شامل تحقیقات قابل توجه، توسعه نامگذاری، طراحی گرافیک و یکپارچگی هویت برند است که ارزان نخواهد بود. لذا مالکان کسب و کار ممکن است بخواهند برای جبران این هزینه ها، قیمت محصولات خود را افزایش دهند که احتمالاً باعث از دست دادن مشتری می شود. در ضمن توجه داشته باشید که هزینه های گزاف دستمزد افراد متخصص برای تهیه برند شاید لزوماً به افزایش مزایای مالی ناشی از برندسازی ختم نشود.
. دشواری برای تغییر:
یکی از مزایای اصلی برندسازی، ایجاد وابستگی محکم محصول و مشتری است. با این حال، همین موضوع در برخی شرایط می تواند یک عیب بزرگ نیز باشد به عنوان مثال چنانچه شرکتی بخواهد محصولات خود را تغییر داده یا بخش جدیدی از مشتریان را هدف قرار دهد، برند شرکت امکان تغییر دادن تصویر این شرکت را دشوار میکند. اگر یک رسوایی بزرگ برای شرکتی اتفاق افتاده باشد، یک برند قوی باعث می شود مشتری سریعاً آن را بشناسد و اشتباهات گذشته را به کسب و کار این شرکت ارتباط دهد. در چنین شرایطی، با اینکه می توان نام و برند یک شرکت را تغییر داد، اما باید بدانید که این فرایندی زمانبر و پر هزینه خواهد بود.
در مواقعی که شرکت باید در واکنش به شرایط رو به تغییر بازار، روش خود را عوض کند، ساخت یک برند قوی می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. به عنوان مثال برای قنادی که به خاطر کیک های خوشمزه اش معروف شده است شاید دشوار باشد تا به عنوان فروشگاهی برای عرضه محصولات بدون گلوتن، تغییر برند دهد زیرا برند و نام فعلی آن یادآور تصویر شیرینی، کیک و خامه روی کیک است.
. عادی شدن نام برند:
بسیاری از برندها به دنبال این هستند که در بازار هدف شان، شماره یک باشند و در صدر قرار بگیرند اما گاهی اوقات این موضوع به عادی شدن نام برند می انجامد به عنوان مثال در بسیاری از نقاط آمریکا، وقتی مردم به رستوران می روند و درخواست کُک (نام عامیانه برای نوشابه های کوکاکولا) می کنند منظورشان لزوماً محصول کوکاکوالا نیست و فقط یک لیموناد یا نوشابه می خواهند. با اینکه هدف از برندسازی، تبدیل شدن به یک استاندارد در بازار است اما گاهی اوقات به یک واژه معمولی برای همه محصولات مشابه تبدیل می شود.
. نظرات منفی:
اگر اتفاق ناخوشایندی برای یک محصول یا خدمات رخ دهد، این ماجرا ناخودآگاه به برند ارتباط داده می شود. به عنوان مثال، یک کمپین تبلیغاتی که ناخواسته توهین آمیز شده است می تواند برند و تصویر شرکت را لکه دار کرده و شرکت را مجبور کند یک برند و هویت جدید برای خود دست و پا کند تا بتواند جایگاه خود در بازار را مجدداً به دست آورد.
فواید برند سازی یک سازمان چیست؟
. برند شما افزایش میزان اعتماد مشتریان را در پی دارد.
. برندها فرآیندهای بازاریابی و فروش سازمان را به موفقیت میرسانند.
. برندهای قوی، به کسب و کار شما اعتبار میبخشند.
. شما آن چیزی است که باعث میشود مشتریان، خودآگاه و یا ناخودآگاه از برند شما خرید کنند.
. برندسازی مناسب، موجب وفاداری مشتریان میشود که در نتیجه در زمانهای حساس باعث میشود مشتریان در کنارتان باقی بمانند.
. برندها در داخل سازمانتان و بر روی کارمندان تاثیر مثبت خواهند گذاشت و باعث نوآوری و خلاقیت سازمانتان در رقابت بازار میشوند.
تفاوت برند و نام تجاری
تفاوت برند و نام تجاری در چیست؟
تفاوت برند و نام تجاری:
. برند تنها یک نام نیست بلکه مجموعه ای از عوامل مختلف است که در نهایت به شکل گیری یک برند می انجامد. وعده در خصوص کیفیت محصول، خدمات پس از فروش، برخورد فروشنده و یا اپراتور مرکز تماس، بسته بندی، تبلیغات و غیره همگی ازجمله این عوامل هستند.
یک برند ترکیبی از خواص و ویژگی های ملموس و ناملموس است که در قالب یک علامت تجاری به بازار معرفی می شود و اگر به درستی مدیریت شود، می تواند دارای ارزش و نفوذ باشد.
. اما نام تجاری در اصل، به نامهای بازرگانی، اسامی شرکتی، نام برند، نام یک قطعه موسیقی، یک طرح و… در یک حوزه کسب و کار خاص گفته می شود که شرکت تحت آن عنوان فعالیت می کند و قانون نیز (اداره ثبت علایم تجاری و اختراعات و…) از آن نامها و طرح های ثبت شده در برابر استفاده دیگران حمایت می کند. برای مثال پفک نمکی یک نام بازرگانی یا نام تجاری است که توسط شرکت صنعتی مینو ثبت شده است و قانون از آن در برابر استفاده غیرمجاز و بی اجازه دیگران حمایت می کند.
درفرهنگ لغات حقوقی نام برند(brand name) یا برند را عبارت از نامی دانستن که سازنده یا تاجر برای تشخیص محصولات خود به کار می برد و نامی است که علامت تجاری محسوب می گردد.
برند ادبیات بازاریابی کشور ما به نام تجارتی ترجمه شده است که همین موجب مشابه شدن آن با نام تجاری مورد مطالعه ما که معادل (tarde name) میباشد، شده است.
جهت جلوگیری از این ترکیب ما اصطلاح شهرت تجاری یا نام و نشان تجاری پیشنهاد می دهیم اما به نظر می رسد که به دلیل مفهوم گسترده آن و نارسا بودن عبارات در رسانیدن این مفهوم همان واژه برند مناسب تر است. توضیح اینکه اغلب برند به عنوان مترادف علامت تجاری به کار می رود. ولی در چرخه تجاری اصطلاح برند بارها در یک مفهوم وسیع تر از علامت تجاری ارجاع داده می شود که ترکیبی ازعناصر مادی وغیرمادی می باشد، مانند یک علامت تجاری، لوگو و ویژگی ظاهر محصولات و بسته بندی آن و یا مفهوم، تصویر و شهرتی که چنین عناصری در رابطه با محصولات یا خدمات خاصی انتقال می دهند. برخی کارشناسان کالاها و خدمات را عنصری ازعناصر برند در نظر میگیرند که این تعریف وسیع تر، با قابلیت انعطاف بیشتری است. درجای دیگری برند را تصویر و جلوه فرهنگی، شخصیت و نوع مصرف کنندگانی که مرتبط با محصول فروخته شده تحت آن مارک و برند هستند، تعریف نموده اند.
با این تشریح باید گفت که برند از هویت و ویژگی های خاص و منحصر بفردی برخوردار است که جدا از شرکت و نام کالا می باشد. برند چیزی فراتر از نام ها و نشانه ها و شعارهاست. شاید به همین دلیل است که برخی برند را به ” نام و نشان تجاری ” نوشته اند تا شامل نام و نشان شود.
این که اصولاً در ایران برند وجود دارد یا خیر مورد بحث است برخی معتقدند که در ایران به معنای خاص کلمه برند نداریم وعده ای براین عقیده هستند که ایران در سطوح « برند خصوصی » و« برند ملی » دارای نام و نشان تجاری یا « برند » بوده واخیراً در سطح « برند جهانی » نیز در سطح منطقه دارای « برند » شده است.
برند آن چیزی نیست که مدیران شرکت ها فکر می کنند که هستند یا دوست دارند که باشند، بلکه برداشت و تصوری است که مشتریان و جامعه از نام شرکت و محصول آن دارند و این همان جوهره، ماهیت وهویت یک برند از دید مشتری است.
⃰ اگرچه لوگو همانند نام تجاری برای تشخیص یک مؤسسه تجاری و نوع فعالیت آن از مؤسسات مشابه است ، ولی تفاوت آن با نام تجاری روشن است :
ـ اولاً : گرفتن نام تجاری در بیشتر کشورها اجباری است درحالی که لوگو اختیاری می باشد.
ـ ثانیاً : لوگو صرفاً ممکن است صورت و تصویر خاصی از نام تجاری باشد.
ـ ثالثاً : نام تجاری می تواند از نام و نام خانوادگی تاجر برگرفته شود. درحالی که لوگو صرفاً نام ابتکاری، یا کد و نشانه ای است که دارای موقعیتی همچون علامت تجاری می باشد. درعمل بررسی می شود که تاجر نام ابتکاری به عنوان لوگو مؤسسه اش انتخاب کرده و بعداً به طورهم زمان آن را به عنوان علامت تجاری برای تشخیص تولیدات خود به کار برده است.
ـ رابعاً : تاجر می تواند جدا از مؤسسه تجاری در آن تصرف کند و مورد نقل و انتقال قرار دهد. در حالی که تصرف در نام تجاری بدون تأثیر در مؤسسه تجاری ممکن نیست.
مثال مفهومی برای درک بهتر تفوات برند و نام تجاری:
فرق برند و نام تجاری مانند فرق یک فرد مشهور و جهانی با یک فرد معمولی جامعه است یا یک کودک تازه به دنیا آمده با یک انسان کامل. نام تجاری تنها یک نام، تصویر، طرح و…است بدون هیچ حس، وعده، تداعیات و مفهوم دیگر. این نام در دفاتر ثبت برای محافظت قانونی توسط یک شرکت یا شخص ثبت می شود ولی اینکه بعد از آن این نام، طرح، لوگو و… چه وعده های به مصرف کنندگانش می دهد، چه تداعیاتی در ذهن آن ثبت می کند و … آن را وارد حوزه برندینگ می کند.
برای مثال اگر آن فرد مشهور به سخت کوشی و خلاقیت شناخته شود، یک سری صفات به او نسبت داده می شود. یعنی اسم این فرد مشهور با خود یاری را حمل می کند. چون این فرد حضوری مستمر با مشخصات و صفاتی مستمر داشته، مردم با آورده شدن اسم وی آن تداعیات به ذهن شان متبادر می شود، اما با شنیدن اسم یک فرد معمولی موضوع خاصی به ذهنمان متبادر نمی شود. حال راه رسیدن از یک نام تجاری به یک برند این است که تمام مراحلی را که آن فرد مشهور طی کرده، فرد معمولی نیز طی کند. در واقع نام تجاری صرفا لحظه تولد فرد معمولی است، در حالی که واژه برند مفاهیم وسیع تری را در حوزه مارکتینگ و برندسازی در بر می گیرد.
قدرت برند
بررسی مفهوم قدرت برند:
سه مفهوم دارایی برند (Brand Asset) و قدرت برند (Brand Strength) و ارزش برند (Brand Value) معمولاً به جای یکدیگر به کار برده میشوند و در بسیاری از موارد، مدیران توسعه برند و نیز مدیران بازاریابی و فروش شرکتها، به تفاوت آنها توجه نمیکنند.
در ادبیات عمومی مدیران هم، معمولاً وقتی از برند نام برده میشود و یا از تاثیر یک تصمیم بر روی برند سازمان، گاهی اوقات به طور مشخص نمیتوان متوجه شد که کدام بخش از این فیل بزرگ را – به تعبیر مولوی – مد نظر دارند.
جایگاه برند اپل بالاتر از برند ال جی است. جایگاه برند مازراتی، بالاتر از برند پژو است. عدم صداقت با مشتری، میتواند به یک برند لطمه برند. شرکت X میگوید که بر اساس اعلام نتایج یک جشنواره، برند برتر در حوزه Y در ایران است.
تعریف اثبات شده ی قدرت برند:
مفهوم یک برند قدرتمند تعریفی است که هر یک از ما ممکن است به صورت شهودی آن را بدانیم. بر اساس تجربه های شخصی و عینی، می دانیم که یک برند قوی می تواند جایگاه یابی بهتری در بازار داشته باشد و در نتیجه مشتریان، شرکا و حتی مصرف کنندگان وفادارتری نیز خواهد داشت.
اما تعریف دقیق قدرت برند چیست؟ اگرچه تعریفی جهانی و همگانی از این واژه وجود ندارد، ما آن را آمیزه ای از شهرت یک برند و پدیداری آن توصیف میکنیم. کسب و کارهایی که شهرت بیشتری دارند و در نتیجه قدرت پدیداری بیشتری در بازار نیز دارند، از قدرت بیشتری برخوردار هستند.
البته فراموش نکنید که تنها پدیداری یک برند نمی تواند نشان دهنده ی قدرت برند باشد. آیا تا به حال دیده اید که هیچ برندی تنها با انجام تبلیغات گسترده و فراگیر بتواند به قدرت برسد؟؟ به همان میزان تنها وجود شهرت برای یک برند در صورتی که تعداد محدودی از افراد آن را بشناسند و این شهرت فقط برای تعداد محدودی مصرف کننده باشد نیز کافی نیست و نمیتواند برندی قدرتمند ایجاد کند. ایجاد قدرت برای یک برند دو مولفه دارد. اول پدیداری گسترده ی برند که در دید همگان قرار گیرد و دوم ایجاد شهرت در همان وسعت.
مفهوم شخصیت برند:
از نظر مصرف کننده هویت و شخصیت برند معرف پایه و اساس یک برنامه برندسازی مطلوب است.مدیریت کارا و مناسب برند علاوه بر این که شخصیت برند را دربر میگیرد، در رسیدن به اهدافی مانند مشتری مداری، وفاداری و سوددهی نیز بسیار مؤثـر است. کارایی تبلیغات نیز میتواند با ارزیابی برند و ارزشهای تبلیغاتی آن مورد بررسی قرار گیرد. مدیریت مؤثر همچنین برای جلب رضایت مشتری در شرایط رقابتی بازار در درازمدت میتواند تعیین کننده باشد. هـــدف از این مقـاله، تجزیه و تحلیل استراتژیهای مؤثر و کارا در ساخت برند است. این نوشتار همچنین ادبیات برندسازی را بررسی میکند و بحثها و گفتگو های مربوط به “رابطه برند و رفتارشناختی مشتری” را بسط و توسعه میدهد. این بحث بهطورعمده بر سهم برند، شخصیت برند، تأثیر رسانه ها بر برند و دانش برند متمرکز است.در حوزه تأثیرگذاری برند، متغیرهای روانی بسیاری مانند احساسات آمیخته با تجسم ذهنی برند که با شخصیت برند در ارتباط است، وجود دارد. اگر تبلیغات دسته خاصی از محصولات به هر دلیلی با تأثیرات منفی همراه باشد، عملکرد آن تبلیغات منفی بر تصویر ذهنی مشتری اثر سوء میگذارد و به این ترتیب تبلیغات کارایی خود را از دست میدهد. در مقابل، تبلیغات منطقی، درست و قانعکننده میتواند بر ترجیحات مشتری اثر بگذارد. برای محققان و کارشناسان درک میزان تأثیر ارتباط متغیرهای پیچیده و عوامل مختلف در “رابطه برند بــا مشتری” بسیار مهم است.
این مقاله به طور عمده به جنبه های اهمیت برندسازی و مدیریت آن از دیدگاه متغیرهای شناختی مصرف کننده به منظور رسیدن به تأثیرات قابل تحمل می پردازد؛ تا این که بخواهد چارچوب توسعه را به عنوان محور اصلی به کار گیرد. در نوشتار پیشرو همچنین مسائل شناختی مصرف کننده و شخصیت برند، موردنظر است.
دلیل شکست برخی کسب و کارها چیست؟
پاسخ به این سوال ساده است. شرکت ها یکی پس از دیگری شکست میخورند زیرا نمی توانند در ساخت یک برند قدرتمند و گاه استفاده از آن موفق باشند. به جای آن، به دنبال تقسیم بودجه ی بازاریابی در بین تمامی خدمات و محصولات هستند و به دنبال آن هستند که تمام مصرف کنندگان را مشتری خود کنند. تلاش برای اینکه “همه چیز برای همه ی افراد باشیم”، نتیجه ای جز “هیچ بودن برای هیچکس” نخواهد داشت. کسب و کارها اغلب شکست می خورند زیرا اثر هاله ای بر خدمات خود را فراموش میکنند و نادیده می گیرند.
● تقابل برندسازی و مدیریت برند:
اعتقاد رایج میان بیشتر مدیران شرکتهای چندملیتی این است که تبلیغات نقش محوری در ساخت برند ایفا میکنند؛ در حالی که توسعه و حفظ یک برند قوی به معنی واقعی کلمه نیازمند تفکری استراتژیک و پویاست تا بتواند بهطور جدی به وعدههای دادهشده به مشتری به طور پایدار وفادار بماند.
● سهم برند در بازار رقابتی:
ممکن است مفهوم “مشتری محوری و سهم برند” با توجه به تأثیرات متفاوتی که دانش برند بر پاسخ مشتری در حوزه فعالیتهای بازاریابی آن برند میگذارد، تعریف شود. همچنین شاید گفته شود برندی خاص دارای سهم مشتری محوری مثبت و یا منفی در رابطه با واکنشهای قابل تغییر مشتریان در زمینه فعالیتهای گوناگون بازاریابی برای آن برند است. سهم برند از مشتری محوری هنگامی هویدا میشود که مشتری از برند آگاه و با آن آشنا باشد و نامش را در ذهن خود به عنوان برند موردعلاقه، قوی و بی همتا تداعی کند. مصرف کنندگان معمولا تنها یک تصویر از برند در ذهن خود دارند و آن تصویر با ویژگیها و امتیازات مثبتی مثل آداب و رسوم، بسته بندی، تبلیغات و نحوه اجرای آن، قیمت گذاری، پذیرش، وضعیت تجارت، نظم و انضباط پرسنل فروش، رضایت مشتری، الگوهای خرید مجدد و غیره که برند مورد نظر برایشان بهارمغان آورده است، تداعی میشود. کیفیت و قیمت در ذهن مشتری به عنوان دو مفهوم مجزا از یکدیگر وجود ندارند بلکه کاملا با یکدیگر در ارتباطند. تحقیقات نشان میدهد که دادن تخفیف زیاد، در ذهن مشتری این تفکر را شکل می دهد که حتما یک جای کار ایراد دارد. تخفیفات مکرر از ارزش کالا در ذهن مشتری میکاهد و او کمکم به کیفیت کالا مشکوک میشود و همین سبب میشود تا مشتری به قیمتهای فعلی کالا نیز به دیده تردید بنگرد.
● سهم برند و رابطه مشتری:
سهم برند قوی و کارا به شرکت ها این امکان را میدهد تا مشتریان خود را به گونه بهتری حفظ کنند، به نیازهای آنها پاسخ مناسب تری بدهند و کمک کنند تا سوددهی شرکت دو چندان شود. سهم برند میتواند از طریق مدیریت خوب ارتباط با مشتری و ارج نهادن او و توجه به نیازهای وی، به طور موفقیت آمیزی توسعه یابد. بی توجهی به خواسته های به حق مشتری میتواند در درازمدت تیشه به ریشه تمام تلاشهای صورت گرفته برای موفقیت یک برند بزند.
● درک شخصیت برند:
در دنیای بازاریابی امروز شخصیت برند مفهوم جذاب و گیرایی دارد. آکر (۱۹۹۶) شخصیت برند را هسته مرکزی و نزدیکترین متغیر در تصمیم گیری مشتری در هنگام خرید میداند.در ارتباط با رتبه بندی احتیاجات انسان بر اساس مدل مازلو، سعی بر آن است که محصولات را در سطوح بالای ارضای احتیاجات مثل دارایی و اموال، عشق و احترام قرار دهد. البته شخصیت برند به طرق مختلف و با ابزارهای گوناگون ساخته میشود؛ با این حال خلق شخصیت معمولا نیازمند ارتباطات فعال شــرکت است. تحقیق در سهم برند تلاشی است برای ارزشگذاری قدرت برند در بازار، درست مانند سهام یک شرکت از دیدگاه سهامداران.
تحقیقات سهم برند شامل دو عنصر است:
۱–شکل برند:
جایی که در آن برند شما و رقبایش در مقابل یک سری از شاخصها و ویژگیها شکل میگیرند. این شاخصها در خودِ مدل معمولا ثابتند ولی ویژگی های آنها ممکن است منحصر به برند و یا طبقه بندی آنها باشد.
۲– تغییر مدل:
جایی که در آن میزان قوت و ضعف برند شما در مقایسه با رقبا بررسی میشود. مثلا شرکت هایی که در زمینه کارت اعتباری فعالند، از این مدل برای شناسایی مشتریان شرکت های رقیب که برای تغییر برند آماده اند، استفاده میکنند و به این ترتیب برایشان مشخص خواهد شد که آیا آن مشتری به برند فعلی وفادار است یا خیر.
● تبلیغات؛ محرک برند :
در برندسازی شخصیتی از تبلیغات به طور گستردهای استفاده میشود.این موضوع از این واقعیت نشأت میگیرد که شخصیت برای خلق تداعی برند به ویژه حائز اهمیت است.برای تحقق این هدف، تبلیغات به عنوان وسیلهای بسیار مؤثر مورد استفاده قرار میگیرد. شاید یکی از متداولترین روشهای خلق شخصیت، استفاده از چهره های سرشناس است. مثلا از نام و شهرت و معروفیت قهرمانان ملی، تصاویر ورزشکاران، خوانندگان و هنرپیشگان معروف سینما برای برندی خاص به مدت طولانی استفاده میشود. به دلیل ناپایداری تأثیر تبلیغات و سایر روشهای ارتباطی، استفاده از این روش در مسیر خلق تشخص رو به فزونی است.محققان بسیاری مانند براسینگتون و پتیت(۲۰۰۳)، اردوگان و ردنباخ(۲۰۰۰) در تحقیقات خود دریافته اند که برندها تحت تأثیر ارتباطات و تبلیغات محرک رفتار مشتریان قرار دارند.
● ویژگیهای فردی در برندسازی:
ویژگیهای شخصیتی افراد از طریق عوامل چندبعٌدی مانند رفتار، ظاهر، عقاید و افکار و ویژگیهای جمعیت شناسی تعیین میشود. براساس مشاهدات باترا و پژوهشگران دیگر، پنج وجه شخصیتی افراد که به آنها “پنج ویژگی بزرگ شخصیتی” گفته میشود، عبارتند از: برونگرایی و درونگرایی، سازگاری، هوشیاری، ثبات احساسی و هیجانی. در مورد این جنبه های شخصیتی آکر ۱۹۹۷ پنج خصیصه بزرگ دیگر را که با برند در ارتباطند، مطرح میکند که عبارتند از: صداقت، هیجان، شایستگی، مهارت و دوام.الگوی مذکور نشان میدهد که این جنبه های شخصیتی برند ممکن است به طرق مختلف کارکردهای خاصی داشته باشند و یا به دلایل مختلف ترجیحات مصرف کننده را تحت تأثیر قرار دهند. صداقت، هیجان و شایستگی بر ویژگیهای شخصیتی درونی انسان و مهارت و دوام بر خواسته ها و آرزوهای افراد دلالت دارند بنابراین میتوان چنین استنباط کرد که تشخیص برند توسط مشتریان ـ برندی که شباهت هایی به ویژگیهای شخصی فرد دارد ـ معرف نزدیک بودن جنبه های روانشناختی و ویژگیهای احساسی افراد است. برند به طرق گفته شده در تصمیمگیری مصرف کننده تأثیر میگذارد و یا در ترکیبی از حالتهای مذکور، اثرگذاری گاه شدید خود را نشان میدهد. برندها میتوانند با مصرف کنندگانشان تداعی و وابستگی داشته باشند. این وابستگی شخصی، به برند حیات می بخشد و آن را در ذهن مصرف کننده، ویژگی یا هویتی زنده و فعال می دهد.
● گونه شناسی روابط برند:
رابطه برند و مشتری مثل رابطه دو نفر است که شخصیت برند به این روابط عمق، احساس و عشق میبخشد. روابط صمیمی و دوستانه مستلزم دانستن ویژگیهای شخصیتی مختلف برنـــد است. بعضی از دوستان شوخ طبع و بذله گو و برخی جدی و فرمانبردارند؛ بعضی قابل اعتماد، ساده، بی پیرایه و بی تکلف هستند و برخی دیگر ترجیح میدهند در حاشیه باشند. تمرکز بر روابط به جای تمرکز بر شخصیت برند، امکان و فضای بیشتری برای توجه به ویژگیهای برند به وجود میآورد. تمرکز به طورعمده بر درک مشتری در مقابل برند استوار است.
● تأثیر رسانه های جمعی بر پیشرفت روابط برند:
منظور از شخصیت برند، جنبه احساسیِ تصویر برند در ذهن افراد است. این تصویر از تمام تجربیاتی که مصرف کننده از یک برند دارد، شکل گرفته است. تبلیغات نقش مؤثری در شکل گیری شخصیت برند ایفا میکنند. برندهای موفق این فرصت را دارند که در نهایت جایگاه رهبری را به دست آورند. این حالت در تبلیغات به عنوان محرکِ برتری محصول مطرح میشود. موقعیت و جایگاه محکم و استوار برند میتواند بر عناصر پایداری مثل میزان بالای فروش، ساخته و پایه گذاری شود.
این پیام باید به طور یک دست و یکپارچه در تمامی فعالیتهای بازاریابی ارائه شود. در شخصیت برند دو عنصر اصلی وجود دارد که عبارتند از: نوع منفعتی که توسط برند نصیب فرد میشود و نوع مصرف کنندهای که آن را ارج می نهد. تبلیغاتی که تلاشی جز ارائه مشخصات کالا ندارد، به طور عمده سعی در جذب عقلانیت مشتری دارد و بر پیشنهاد فروش بیشتر تمرکز میکند و یا عقایدی نظیر تفاوت برند حاضر را با رقبا نشان میدهد. در مواردی هنگامی که درباره محصولی صحبت شده است، مصرف کنندگان مطالبی نظیر خوشی و نشاط را عنوان کرده اند؛ درحالی که مردم به دنبال تمرکز بر نسل جوان بوده اند. علاوه بر آن هر کسی در طلب چیزی است که منعکس کننده یا توسعه دهنده ویژگیهای شخصیتی اوست. شخصیت برندی که از طریق تبلیغات پایه ریزی و ساخته شده است، هنگامی که تصمیم به خرید میگیریم، چیزی جز تشویش و نگرانی برای ما به ارمغان نخواهد آورد. تبلیغات تصویر احساسی از برند می سازد که شخصیت برند از آنجا شکل میگیرد و سپس به ایجاد عشق و علاقه به این روابط منتهی خواهد شد بنابراین شخصیت برند میتواند برندی را جذابتر و خاطره انگیزتر کند و وسیله ای برای تشدید احساسات خوب در مشتری شود. با توجه به این مطالب میتوان گفت تبلیغات و یا ارتباطات بازار به ساختن شخصیت برند کمک میکنند؛ مشروط بر آن که مصرف کننده ویژگیهای انسانی را با محصول تبلیغ شده، مرتبط بیابد.
اشنایی با برند سازی دیجیتال
تعریف کلی برند سازی:
برندسازی، فرآیندی خلاق و استراتژیک در بیان و توضیحِ مسائلی به مشتریان بالقوه است. مسائلی نظیر این که شرکت شما کلاً در چه موردی کار می کند، شما چه کسی هستید، از چه چیزی مراقبت می کنید، چرا آنها باید با شما کار کنند و آنها می توانند چه انتظاری از شما داشته باشند. پس از اینکه شما کسب و کاری را ایجاد کرده یا اولین محصول خود را تولید کردید، ساختن هویت یک برند باید اولویت شماره ی یک شما باشد.
منظور از دنیای دیجیتال چیست؟
قبلا در تعریف دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال نیز با این مشکل برخورد داشتیم که مخاطب ما صرفا به دنیای مجازی و اجزای آن، نام دیجیتال را نسبت میدهد و تصور میکند هرچیز خارج از این دنیا، نمیتواند واژه دیجیتال را بر صفات خود حمل کند. اما باید بدانید که منظور از دنیای دیجیتال، تمامی ابزارهای دیجیتال است. یعنی علاوه بر:
وب سایتها
شبکههای اجتماعی
وبلاگها
ایمیلها
و…
تلویزیون دیجیتالی منزل شما و حتی بنر دیجیتالی که در سطح شهر مشاهده میکنید نیز در پیکره این دنیا دستهبندی میشوند. پس در فعالیتهای دیجیتال برندینگ، از تمامی این ابزارها استفاده میشود و نمیتوان آنها را صرفا به دنیای مجازی محدود کرد.
در نتیجه زمانی که کفش ملی برای افزایش برندینگ خود، با استفاده از فلان بازیگر مشهور سینما، در تلویزیونهای سیاه و سفید تبلیغات میکرد، در حال استفاده از دیجیتال برندینگ بوده است.
برندسازی دیجیتالی چیست؟
برندسازی دیجیتالی، نحوه ی طراحی و ایجاد آنلاین برندتان از طریق وب سایت ها، رسانه های اجتماعی، ویدئو و غیره می باشد. برندسازی دیجیتالی شامل ترکیبی از بازاریابی دیجیتالی و برندسازی اینترنتی برای توسعه ی آنلاین یک برند است.
چرا حضور برند دیجیتالی اهمیت دارد؟ خوب، از دید تلفنی که شما احتمالاً در حال استفاده از آن هستید، به این موضوع نگاه کنید… ما همگی به طور مداوم در حال استفاده از دستگاه های خود هستیم. اکثر ما از طریق لنزهای اینترنت درگیر دنیای بزرگتری می شویم، که این امر باعث می شود دسترسی به مشتریان هدف و تبدیل کاربران یک باره به وفادارانی بلند مدت امری ضروری برای برندها باشد.
برندسازی دیجیتالی هر شرکتی را قادر می سازد که حضور خود را در هر جا – حتی در کف دست شما – علنی کند.
اجزای برند سازی دیجیتال چیست؟
. سئو و بهینه سازی سایت:
سئو به معنای بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو است (رقابت بر کلمات کلیدی مختلف در صفحات جستجو). سئو یکی از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ است که قویا میتوان از آن در جهت دیجیتال برندینگ نیز استفاده کرد. البته گاها و در برخی از زمینههای کاری، انجام این فعالیت کمی زمانبر و هزینهبر میشود اما کسبوکارهای بزرگ با توجه به بازده بالای آن، هزینههای مالی و زمانی آن را متقبل میشوند.
. بازاریابی محتوا:
بازاریابی محتوا یکی از مهمترین روشهای برندسازی دیجیتال است. این علم یکی از پایههای بازاریابی درونگرا یا اینباند (in-bound) میباشد. در این روشِ بازاریابی، جایگاه مشتری و فروشنده با یکدیگر عوض میشود و مشتری به دنبال فروشنده، صفحات دنیای مجازی را زیر و رو میکند. در شرکتهای بزرگ داخلی و خارجی که به صورت آنلاین فعالیت دارند، همواره قسمتی از بودجه به تولید محتوا و بازاریابی آن اختصاص پیدا میکند. بازاریابی محتوا را اغلب در کنار سئو و شبکههای اجتماعی مشاهده میکنیم.
. ایمیل مارکتینگ:
بر خلاف نظر اغلب افراد، ایمیل مارکتینگ هنوز هم بازخورد بسیار بالایی را برای کسبوکارهای آنلاین دارد. از ایمیل مارکتینگ میتوان در جهت بهبود وضعیت برندینگ نیز استفاده کرد. اگر این فعالیت با خلاقیت مناسبی همراه باشد بازخورد بسیار خوبی در میان دیگر ابزارها و روشهای دیجیتال برندینگ دارد.
. شبکه های اجتماعی:
قسمت اعظمی از دیجیتال برندینگ در زمان حال، به فعالیت در شبکههای اجتماعی گره خورده است. این ابزار پتانسیل بسیار بالایی در برندسازی و البته فروش مستقیم و بازاریابی دارد که همواره کسبوکارهای کوچک و بزرگ را مجاب به فعالیت در آن میکند. البته فعالیت در دنیای سوشال، نیاز به تخصص دارد و اینکه صرفا چند تصویر و ویدیو از پشت صحنه فعالیت های خود در این شبکه منتشر کنیم، مطمئنا کمکی به برندسازی ما نمیکند و حتی میتواند با نشان دادن ما به عنوان یک مجموعه غیر حرفه ای و تازه کار، باعث برندینگ منفی شود.
برندسازی دیجیتالی در مقایسه با بازاریابی دیجیتالی:
تفاوت بین برندسازی دیجیتالی و بازاریابی دیجیتال چیست؟ در حالی که برندسازی دیجیتالی بروی ارائه ی ارزش و الهام بخشیدن به وفاداری و شناخت برند تمرکز دارد، بازاریابی دیجیتالی تماماً درباره ی یافتن مشتریان جدید و ایجاد فروش است.
تبلیغات به صورت مستمر و آنلاین به جانب شما ارسال می شوند، حتی اگر متوجه آن نشوید. این بهترین حالت بازاریابی دیجیتالی است. آگهی ها ممکن است به شکل یک نام مشهور اینستاگرامی باشد که برای لوازم آرایش محبوب خود مشتری پیدا می کند یا یک کوپن بازشو و ناگهانی در یک وب سایت.
بر خلاف آگهی های مرسوم، برندسازی دیجیتالی با شما صحبت نمی کند؛ به دنبال درگیرکردن شماست. به جای الهام بخشیدن به مردم برای ایجاد خریدی یکباره، بیشتر درباره ی ایجاد یک هویت آنلاین و احساسات مثبت است. در مورد انواع مختلفی از بازاریابی دیجیتالی در این جا یاد بگیرید.
مزایای برندسازی دیجیتالی:
یک حضور قدرتمند دیجیتالی باعث می شود مشتریان بالشخصه احساس کنند که درگیر یک شرکت یا محصول شده اند. برندسازی خوش ساخت باعث ایجاد روابط با کاربران شده و از طریق تعاملات روزانه بروی پلات فرم هایی که در حال حاضر، در حال استفاده از آنها هستند، برای شما امکان صحبت مستقیم با مشتریان فراهم می کند.
مزایای دیجیتال برندینگ برای سازمانها:
به عنوان یک سازمان، برندسازی دیجیتالی شما را جلوتر از منحنی قرار میدهد. درک اینکه چگونه تکنولوژی امروزه با هم جمع میشوند تا تجربیات قابلتوجهی برای مشتریان بالقوه – بالفعل، مشترکین ایجاد کنند، اولین گام ساخت یک برند دیجیتال قوی است. تکنولوژیها و ابزارهای دیجیتال را کنار هم گردآوری کنید تا روابطی را با مخاطبین هدف خود ایجاد کنید و اینبرای برند دیجیتالی شما مهم است. از آنجا که مصرفکننده امروزی از پلت فرمهای دیجیتال استفاده میکند (به عنوان مثال جستجوی آنلاین، وب سایتها، اپلیکیشنها و غیره) برای کمک به خرید آنها، ایجاد یک برند دیجیتال قوی، تولید محتوا و آگاهی از برند را افزایش خواهد داد.
یک مثال عالی که اکثر ما تجربه کردهایم خرید یک ماشین است. در طی این فرآیند، شما میتوانید تحقیقات زیادی را برای تصمیمگیری آگاهانه قبل از صحبت با نمایندگی خودرو انجام دهید. زمانی که تصمیم میگیرید وارد ساختمان شوید، حالا بیشتر مطلع هستید و درک شما از برند فروشنده این تصمیم را آسان میکند. (البته بحث مادی قضیه هم الان خیلی مهمه) به همین دلیل است که برندسازی برای کسبوکار شما بسیار مهم است. مشتریان قبل از اینکه کسبوکار شما را تشویق کنند، اطلاعات بیشتری درباره برند شما خواهند داشت. دقت کنید که بر روی افزایش حضور برند خود تمرکز داشته باشید تا مشتریان شما احساس راحتی بیشتری با شما داشته باشند.
آشنایی با برند سازی اینترنتی
تعریف کلی برند سازی اینترنتی:
برندسازی اینترنتی یعنی بهرهبرداری تخصصی از بستر اینترنت در راستای برندسازی. بر خلاف تصور عموم، برندسازی اینترنتی علم بهرهبرداری از موتورهای جستجو و شبکههای اجتماعی نیست، چرا که اینها صرفاً ابزار هستند. برندسازی اینترنتی یکی از تکنیکهای مدیریت برند است که از صفحات وب گسترده به عنوان رسانهای به منظور قراردادن برند در بازار آنلاین استفاده میکند. طراحی و بهینهسازی وب سایت، رسانه اجتماعی، بلاگها، انتشار رسانههای چاپی به صورت آنلاین و بازاریابی ویدئویی همگی روشهایی هستند که در رابطه با اهداف برندسازی آنلاین به کار گرفته میشوند.
اهمیت برندسازی اینترنتی:
هر صاحب کسب وکار از مزایایی که یک برند خوب می تواند برای شرکتش ایجاد کند آگاه است. از آنجایی که برند چیزی است که شما را از سایر شرکت هایی که محصول یا خدمات مشابه شما را ارائه می کند متمایز می سازد، پس بایستی استراتژی های برندسازی خود را به صورت صحیح اجرا کنید تا نتایج مطلوب و موردنظر خود را به دست آورید. نگاهی به چندین برند موفق و خوب در صنعت داشته باشید که تا حدی متفاوت و متمایز شده اند که نام آنها با یک محصول خاص مرتبط است. این چیزی است که صاحبان کسب وکارها باید برای به دست آوردنش تلاش کنند.از دیدگاه تجاری، به این مورد موقعیت سازی برند گفته می شود که جایگاه اصلی محصول تان را در بازار موردنظر ایجاد و تثبیت می کند. بنابراین، شما از ویژگی های خاصی استفاده می کنید که محصول شما را منحصربه فرد می کند و از آن به عنوان نقطه تمرکز پیام تان در انجام برندسازی اینترنتی استفاده می کنید. درواقع، تمایز محصولات و جایگاه محصولات به صورت نزدیک با هم در ارتباط هستند. اینها دو روش هستند که در استراتژی های برندسازی اینترنتی از آنها استفاده می کنید تا بخشی از بازار را به دست بیاورید و از آنجا مشتریان وفاداری را به دست آورید.
برندينگ اينترنتی چيست؟
برندينگ اينترنتی يعنی استفاده تخصصی از بستر اينترنت و وب در جهت کسب شهرت و اعتبار برای يک نام تجاری و تبديل اين نام تجاری به عنوان يک برند شناخته شده می باشد. با توجه به اين نکته که امروزه اينترنت به بخشي از زندگی افراد تبديل شده است پس بايد در برندسازی نيز جايگاه ويژه ای داشته باشد.
اينترنت به ما کمک مي کند تا با ايجاد فضای مناسب برای معرفی برند خدمات و برند محصولات در قالب تبليغات اينترنتی و دنيای ديجيتال برند خود را در سطح بين الملل معرفی کنيد.
استفاده از فعاليت های خلاقانه و و متمايز در برندينگ اینترنتی از اصول اساسی است. استفاده تخصصی از موتورهای جستجو و شبکه های اجتماعی يکي از راههای رسيدن به برند معتبر است برندينگ اينترنتی يکی از تکنيکهای مديريت برند است که از صفحات وب استفاده می کند تا يک برند را در بازار آنلاين قرار دهد.
در اين راستا طراحی سايت , سئو و بهينه سازی سايت، بازاريابی شبکه های اجتماعی، بلاگ سازی و استفاده از بلاگ ها ، تبليغات اينترنتی و بازاريابی اينترنتی , بازاريابی موبايلی , بازاريابی ايميلی همگی روشهايی هستند که در وب برندينگ به کار گرفته مي یشوند. ارائه کالاها , محصولات يا خدمات در قالب روش هايی که بتواند آن شرکت را از ديگر رقبا متمايز نمايد منجر به ارتقای سطح فروش و جذب مخاطب و مشتری مي شود.
مراحل قبل از شروع برندینگ اینترنتی:
انتخاب مشاور متخصص در زمينه وب برندينگ ،آناليز کسب و کار و فعاليت های رقبای شرکت شما در اينترنت انتخاب يک روش يا استراتژی برای برندينگ اينترنتی
طراحی لوگو براي شرکت و طراحی سايت مناسب
محتوا گذاری مناسب سايت
سئو و بهينه سازی سايت (SEO) تبليغات اينترنتی
بازاريابی اينترنتی بازاريابی شبکه های اجتماعی و مديريت آنها شروع فرايند برندينگ اينترنتی و برندسازی آنلاين.
اهمیت برندسازی بر کسب و کار
برندسازی چیست؟
صاحبنظران این حوزه تعاریف متعددی برای برند ارائه دادهاند که با بررسی و ترکیب آنها به این تعریف میرسیم که برند نشانه و نماد سازمانهاست. برند در ارتباط با محیط بیرونی قرار میگیرد و به مخاطبان، مشتریان و هرآنکه در محیط بیرون است، درباره هدفها، برنامه ریزیها و فرهنگ اخلاقی و اجرایی شرکت میگوید. بنابراین نباید این تصور را داشت که لوگوی شرکت به تنهایی برای برند سازی کافی است؛ بلکه برند در بخشها و سطحهای مختلف یک سازمان با در نظر گرفتن فعالیتها، به صورت یک نام تجاری و یا Trademark ارائه میشود. به زبانی دیگر کارکنان، مدیران، شرکا و حتی مشتریان در برخورد با یکدیگر به مرور، طرز فکر و دیدگاهی در مورد سازمان پیدا میکنند و در خاطرشان ثبت میشود، این تفکر در واقع همان برند سازمان است. برندها هر آنچه شناخته شده تر و محبوبتر میشوند، ارزش پیدا میکنند به طوری که برند بعضی سازمانها، میلیاردها دلار ارزش دارد.
فواید برند سازی یک سازمان چیست؟
1: برند شما افزایش میزان اعتماد مشتریان را در پی دارد.
2: برندها فرآیندهای بازاریابی و فروش سازمان را به موفقیت میرسانند.
3: برندهای قوی، به کسب و کار شما اعتبار میبخشند.
4: برند شما آن چیزی است که باعث میشود مشتریان، خودآگاه و یا ناخودآگاه از برند شما خرید کنند.
5: برندسازی مناسب، موجب وفاداری مشتریان میشود که در نتیجه در زمانهای حساس باعث میشود مشتریان در کنارتان باقی بمانند.
6: برندها در داخل سازمانتان و بر روی کارمندان تاثیر مثبت خواهند گذاشت و باعث نوآوری و خلاقیت سازمانتان در رقابت بازار میشوند.
نقش برندها از دیدگاه مصرف کنندگان:
1:شناسایی منشا و سازنده یک محصول
2: قراردادن مسئولیت ها بر دوش شرکت سازنده
3: کاهش ریسک ها و مخاطرات
4: کاهش هزینه های جتسجو
5: تعهد و ایجاد نزدیکی با سازنده محصول
6: قلمداد شدن به عنوان ابزاری نمادین
7: نشانگر کیفیت
نقش برندهای از دیدگاه تولید کننده:
1: ابزار شناسایی و معرفی آن با هدف ساده سازی فرآیندهای داد و ستد
2: ابزار حفظ حقوق مالکیت معنوی و ویژگی های منحصر به فرد آن
3: نشانگر سطح کیفیت برای مشتری های راضی
4: ابزار نزدیکی میان محصول و تداعی های مثبت و منحصر به فرد در ذهن مصرف کننده
5: منشا مزیت رقابتی
6: منشا دستیابی به مزیت های مالی و سود آوری
نقش برندها ازدیدگاه کسب وکارها:
نقش برند در این زمینه معرفی و متمایز ساختنمحصول و تسهیل فرآیندهای داد و ستد برای مشتری هاست. علاوه بر آن برند به شرکت کمکمیکند تا بتواند به صورت حقوقی از داشته ها و ویژگی های منحصر به فرد محصول درعرصه ی رقابت محافظت کند. بنگاه ها از طریق برندها قادرند دارایی های فکری خود رابهتر حفظ کنند و از نظر حقوقی از آزادی عمل بیشتری برخوردار شوند.
استراتژی برند و ارزش آن:
استراتژی برند یعنی تعیین اینکه چه چیز را، چگونه، در کجا، و به چه کسی ارائه میکنید؛ به عبارت دیگر یعنی برنامه شما برای انتقال پیام برندتان جایی که تبلیغات خود را ارائه میکنید، کانالهای توزیع، آنچه در قالب کلمات و تصاویر منتشر میکنید، همگی بخشی از استراتژی برند هستند.
برندسازی استراتژیک به شکلی پایدار، منجر به شکل گیری یک برند قدرتمند میشود که به معنای ارزش افزوده بیشترِ محصولات و خدمات کسب و کار شما است که به شما امکان میدهد در مقایسه با موارد مشابه موجود، قیمت بالاتری برای محصولات و خدمات خود در نظر بگیرید. کوکاکولا در مقابل سایر نوشابههای رایج مثالی روشن در این باره است. چون کوکاکولا یک برند قدرتمند است، قیمت بالاتری برای محصولاتش تعیین میکند؛ مردم هم حاضرند این قیمت را بپردازند.
ارزش افزودهای که ارزش ویژه برند با خود به همراه دارد، معمولا ناشی از باور به کیفیت برتر و دلبستگیهای احساسی است. مثلا نایکی (Nike) با پیوند دادن محصولاتش به ستارگان ورزشی، انتظار دارد مشتریانش تعلقات احساسی خود را نسبت به ستارگان با خرید محصولات نایکی ارضا کنند. طرح و شکل کفشهای نایکی تنها دلیل به فروش رفتن آنها نیست.
اصول مدیریت برند
مدیریت برند چیست؟
مدیریت برند Brand Management براساس نوع صنعت، میزان تخصیص بودجه سالیانه برای فعالیت های برندینگ و بازاریابی، و نیز ماهیت برند می تواند متفاوت باشد.به صورت کلی می توان گفت ایجاد یک برند یک ماموریت برای بازاریابان و مدیران برند است اما مدیریت و حفظ یک برند نیازمند فداکاری، عزم و تلاش است تا این برند بتواند در میان رقبای بازار زنده بماند و رشد کند، از طرفی مدیریت برند باید بتواند سلیقه های در حال تحول مشتری را درک کرده و به وسیله ی همگام شدن با تغییرات بازار بتواند رقابت را ادامه دهد.
5 اصل مهم که یک مدیر برند در مدیریت برند باید بداند:
1: تمایز Differentiation
یک برند موفق باید بتواند به وسیله مزیت رقابتی اش در مقایسه با رقبا، خود را به درستی در جلوی چشمان و ذهن مشتری به نمایش درآورد.
امروزه به خاطر تنوع زیاد در انتخاب محصول و رقابتی بودن بازار، یک نام تجاری باید بتواند یا با تمرکز بر مزیت رقابتی اش از رقبا پیشی بگیرد و یا قیمت ارایه محصولات و یا خدمات برند را رقابتی تر از رقبا لحاظ نماید تا بتواند انتخاب اول مشتری باشد. بنابراین درمدیریت برند و کلیه فعالیت های مرتبط با آن، مزیت رقابتی برندتان را مد نظر قرار دهید.
2: تمرکز FOCUS
جدا از اینکه در مدیریت برند و پیشبرد آن قصد توسعه و ورود محصول جدید به بازار را دارید یا انتخاب کانالهای جدید توزیع و یا کسب سهم در بازارهای جدید، در ابتدا همواره از خود بپرسید آیا این فعالیت جدید برند، با آنچه که هسته مرکزی برند بر آن استوار است، سنخیت دارد و در یک راستا است؟
(برندی که در چند زمینه و بدون تمرکز کافی فعالیت داشته باشد، در نهایت موفق نخواهد بود.)
به عنوان مثال کمپانی بلک بری در طی 5 سال گذشته در صدد رقابت با برند اپل درآمد و سعی نمود که سهمی از بازار هدف برند اپل را کسب نماید. اما این مسئله در نهایت موجب کوچک تر شدن برند بلک بری و تعدیل 4500 نفر از کارکنانش شد. این برند به جای تمرکز بر مشتریان و جامعه هدف خودش و ارائه محصولی توسعه یافته براساس نیازمشتریانش و نگهداشت آنها ، به علت تغییر بازار هدفش نه تنها نتوانست سهمی از بازار هدف اپل را بدست آورد، بلکه بخش بزرگی از بازار هدف خودش(مشتریانش) را نیز از دست داد.
3: سادگی Simplicity
در دنیای پر تبلیغات امروز، به عنوان یک برند تنها 10 ثانیه فرصت دارید که اولین تاثیر مثبت را برروی مخاطب خود بگذارید. بنابراین بر نیازهای اصلی مخاطبین تمرکز کنید و نیازهای آنها را به ساده ترین صورت پاسخ دهید.
4: شکل ظاهری Visual Appeal
تحقیقات گسترده بازاریابی نشان می دهد که هر چقدر هم که تبلیغات یک برند به خوبی تهیه و اجرا شوند، شکل ظاهری بسته بندی محصول و یا سرویس ارائه شونده در زمان خرید می تواند تاثیر به سزایی در انتخاب برند از طرف مشتریان داشته باشد. زیرا که 80% تصمیم گیری ها برای انتخاب کالا در زمان خرید صورت می گیرد.
بسته بندی ظاهری محصول و یا نمایش چگونگی ارائه خدمات یک برند به گونه ای جذاب و آراسته، نقش مهمی در تجربه کاربری مشتریان خواهد داشت.
5: تداوم Consistency
در دنیای پرهیاهو وتبلیغات امروز، یک مدیریت برند صحیح، یعنی آنکه پیام برند واضح و شفاف، از طرق مختلف بازاریابی و تبلیغات یکپارچه برای مخاطبین بیان شود.
تداوم در تدوین و اجرای استراتژی های برندینگ و نحوه تعاملات یک نام تجاری با جامعه هدفش، نقش موثری در مدیریت برند دارد.
به عنوان مثال برند Geoxکه پیشرو در نوآوری صنعت کفش می باشد و استراتژی های برندسازی اش همواره بر پایه نوآور بودن در این صنعت است،با ارائه محصول نوآورش به بازار، تداوم در بیان پیام برند را به گونه ای خلاق حفظ کرده است. نوآوری برند Geox در تولید کفش به گونه ای است که سوراخ های کفی کفش از داخل عرق پا را به خود جذب کرده و آن را از طریق سوراخ های بسیار ریز در لایه بیرونی کفش به صورت بخار آب دفع می کنند.
این مزیت رقابتی در شعار و پیام برند به خوبی نمایان است : ” Geox کفشی که تنفس می کند “.
بنابراین به عنوان یک مدیر برند در مدیریت برند، ازتمرکز برتداوم استراتژی های برندینگ و یکپارچگی در بیان آن در پیام برند غافل نشوید.
اصول مدیریت برند:
۱. باید برند را تعریف کنید
یکی از مهم ترین اصول مدیریت برند این است که بازاریابان و مدیران با تعیین اهداف، چشم انداز، رسالت، اخلاق و اصول کسب و کار خود و با داشتن مباحثات آزاد با مروج و تمام اعضای کلیدی مرتبط با آن، برند را با کارآمدترین و پیچیده ترین شکل آن بشناسند و درک کنند یا در ساده ترین حالت بدانند که یک برند چیست. تنها در این صورت است که صاحبان کسب و کار قادر خواهند بود به بازاریابی برند خود پرداخته و با بازار هدف خود ارتباط برقرار کنند و خدمات و پیشنهادات خود را عرضه نمایند.
۲. برند با مدل کسب وکار برابر است
مدیریت برند باید یکی از اصلی ترین اهداف شرکت باشد و باید بتوان ردپای آن را در تمامی وجه های وجه شغلی کسب و کار مشاهده کرد.
مدیریت برند فعالیتی اساسی، از زمان عرضه محصول جدید تا گسترش مشاغل و هر استراتژی دیگری در رابطه با کسب و کار شما می باشد.
۳. ثبات برند را حفظ کنید
ایجاد برند فرایندی است که تنها یک بار رخ می دهد، اما مدیریت و ایجاد آن در بازار و در بین چرخه های مختلف کسب وکار، رقابت و مقابله با خواسته های متغیر مشتری، یک فرایند همیشگی و طولانی مدت است که نیاز به تلاش و رویکرد مداوم دارد. مدیران برند برای ایجاد سود و کسب موفقیت باید تمایز برند را ایجاد کرده و سطح بالایی از وفاداری مشتری را برای مشاغل ایجاد کنند.
۴. ارتباط عاطفی برقرار کنید
برندهای زیادی در بازار وجود دارد اما به ندرت می توانند با بازار هدف ارتباط عاطفی برقرار کنند.
واقعیت این است که باید از تاکتیک های بازاریابی و استراتژی هایی استفاده کنید که نیازها، الزامات و مشکلات مشتری را مورد توجه قرار داده تا به این وسیله بتواند یک رابطه عاطفی و روانی ایجاد کند.
۵. کارمندان را توانمند کنید
فرایند مدیریت برند با مشارکت کارکنان و اعضای کلیدی تیم و از درون خود سازمان شروع می شود زیرا آنها اولین کاربران و مروجان برند شما هستند.
۶. یک رویکرد انعطاف پذیر داشته باشید
به دلیل بازاریابی دیجیتال و استفاده زیاد و ارتباط رسانه های اجتماعی، پویایی و نیازهای بازار با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است، از این رو لازم است که در طول کل فرآیند مدیریت، آینده نگرانه و انعطاف پذیر باشید تا در مواقع حیاتی قابلیت انعطاف و پاسخگویی به نیازهای بازار را داشته باشید.
۷. دامنه مدیریت برند
بین مفاهیم مدیریت برند و بازاریابی تفاوت وجود دارد اما هر دو به عنوان یک عامل پشتیبان یکدیگر عمل می کنند. همانطور که قبلاً نیز مورد بحث قرار گرفت، مدیریت یک فرایند یکباره نیست بلکه یک عمل مداوم و همیشگی برای کسب وکار است تا بتواند هویت مشخصی را در بازار ایجاد کند.
عنصر اصلی در مدیریت برند توسعه روابط پربار و پایدار با بازار هدف است که نتیجه آن تحقق انتظارات مشتری خواهد بود.
فرایند مدیریت شامل کار بر روی ویژگیهای ملموس و نامشهود برند می باشد. عناصر ملموس شامل لوگو، محصول، قیمت، بسته بندی و به صورت کلی ظاهر و احساس مشتری نسبت به برند می شوند در حالی که عناصر نامشهود شامل خدمات به مشتری و تجربه کلی مشتری در زمان خرید و در حین استفاده از محصولات و خدمات برند می باشد.
مدیر برند کیست؟
پشت هر برند موفق، قطعا یک تیم برندینگ و مدیریت یک مدیر برند مقتدر وجود دارد که مسئولیت برندسازی و سوق دادن شرکت به سوی اهداف استراتژیک را به عهده دارد. مدیر برند مسئولیت تحقق مدیریت استراتژیک برند در زمینه هایی مانند افزایش سهم برند از بازار، افزایش آگاهی از برند در جامعه هدف، افزایش وفاداری به برند و …. را برعهده دارد.
مواردی همانند نوع صنعت، کوچکی یا بزرگی برند و منطقه جغرافیایی از مواردی هستند که برروی تعیین مسئولیت های یک مدیر برند موثر هستند، اما به طور کلی یک مدیر برند وظایف زیر را در یک شرکت عهده دار است :
1: مدیریت پیشبرد برنامه های استراتژیک شرکت براساس جامعه هدف برند و پورتفولیو برند.
2: همکاری با شرکت های تحقیقات بازار و بازاریابی به منظور افزایش تعاملات و ارتباطات نام تجاری در جامعه هدف و همچنین شناخت بهتر بازار و فرصت ها به منظور گسترش نام تجاری در بازارهای جدید و همچنین افزایش نرخ نفوذ برند در جامعه هدف فعلی.
3: مدیریت و تحلیل عملکرد نام تجاری در زمینه های قیمت گذاری، جذب و نگهداشت مشتری، دستیابی به بازارهای جدید، توسعه پورتفولیوی برند، بهبود ارتباط با مشتریان داخل سازمانی و خارج از سازمان، افزایش و گسترش کانالهای توزیع و نظارت بر فعالیت های بازاریابی برند.
برای یک مدیر برند علاوه بر داشتن تحصیلات لیسانس در زمینه بازاریابی و یا یکی از رشته های مرتبط با آن همانند مدیریت، کسب و کار و….. ویا داشتن مدرک MBA برای اشخاصی که لیسانس غیر مرتبط با بازاریابی دارند، توصیه می شود. البته کسب مهارت و شناخت و آگاهی در مورد مفاهیم آمار، اقتصاد، اصول حسابداری و فناوری ارتباطات و بازاریابی اینترنتی نیز از جمله مهارتهای لازم برای هر مدیر برند توانایی به شمار می آیند. یادمان باشد در کنار یک برند موفق همواره یک مدیر برند باتجربه و خلاق وجود دارد که در هنگام اجرای کمپین های بازاریابی برند و یا در زمان های افزایش انتخاب برند توسط مشتریان، تاثیر فعالیت های متداومش قطعا برای مدیریت سازمان محسوس خواهد بود.
مزیت مدیریت برند:
مزیت اول: يكي از كاركردهاي اصلي مديريت برند بالا بردن ارزش سهام برند و قرار دادن برند در بازار به عنوان يك برند برتر در مقايسه با رقبا است.
مزیت دوم: مدیریت برند در کنار افزایش وفاداری مشتری، به برند نیز کمک می کند تا قیمت محصول را به صورت معقولی تعیین کند بعلاوه سبب ایجاد آگاهی قوی و مثبتی در صنعت خواهد شد.
مزیت سوم: یکی از اهداف اصلی این پروسه ایجاد یک تصویر باکیفیت از برند است تا به وسیله آن بتوان به رقابت با سایر محصولات بازار پرداخت.
مزیت چهارم: این فرآند شامل استفاده از ابزارهای مختلف بازاریابی و برندینگ مانند روابط عمومی، ارتباطات شرکتها، رسانه های اجتماعی و بازاریابی دیجیتالی در بین دیگران به روش استراتژیک است.
مزیت پنجم: با جلب اعتماد مشتریان، برندهای قدرتمند سهم مناسبی از بازار را کسب خواهند کرد تا به این وسیله بتوانند به اهداف تجاری خود برسند.
مزیت ششم: مدیریت موثر برند خطر ایمنی درک شده همراه با ریسک های پولی و اجتماعی را کاهش می دهد زیرا اعتماد به برند را در ذهن مشتریان حال و آینده ایجاد می کند.
مزیت هفتم: مدیریت مناسب برند سبب ایجاد یک انگیزه مناسب در جهت جذب مشتری، رقابت، تجزیه و تحلیل کسب و کار و مدیریت آن می شود.
مزیت هشتم: مدیریت موثر برند شامل یک برنامه و روش استراتژیک برای حفظ ارزش برند و ایجاد مارک تجاری در بازار با استفاده از ابزارها و تکنیک های متنوع خلاقانه است که به شرایط فعلی بازار و سلیقه مشتریان بستگی دارد.
مزیت نهم: همچنین این دانش و تخصص را به تبلیغکنندگان و مدیران برند در مورد اینکه کدام خط محصول برای نام شرکت مناسب است از طرفی تفکیک صحیح بازار و مخاطبان هدف را فراهم میکند.
اصولاً چرا شرکتها به دنبال فرایند بعضاً هزینه بر برندینگ هستند؟
دلیل اول و احتمالاً اصلی این است که در دنیای امروز که ویژگی اصلی آن رقابت شدید بر سر تولید محصولات مختلف و پاسخگویی به نیازهای مختلف مصرف کنندگان می باشد، برند یک محصول به مثابه نام آن بوده و کلیۀ کارکردهای یک «نام» را می توان برای آن متصور بود. وقتی کودکی به دنیا می آید، انتخاب نام مناسب برای وی یکی از مهمترین و حتی سخت ترین تصمیماتی است که والدین کودک باید اتخاذ نمایند.
در دنیای محصولات و خدمات نیز، وظیفۀ نامگذاری به همین میزان بازاریابان را به چالش می کشد. متخصصین برندینگ این واقعیت را به رسمیت می شناسند که نام برند یکی از فاکتورهای کلیدی ارزش آفرین برای برند و محصول می باشد چرا که بر روی به خاطر آوردن محصول برای مشتری تاثیر گذاشته و حامل معنی بوده و حتی بر وجهه و تلقی عمومی از برند نیز تاثیرگذار می باشد. اگرچه باید گفت نام برند و تنوع آن در ادبیات برندینگ خیلی تازگی ندارد. از جملۀ کارکردهای یک برند کارا، منحصر به فرد نمودن محصول و ایجاد امکان رهگیری سفارشات مربوط به آن محصول می باشد.
دلیل دوم فراهم آمدن حمایت قانونی از انحصار ویژگیهای خاص یک محصول می باشد که در صورت عدم ثبت نام تجاری و برند برای محصول امکان کپی برداری و سوءاستفاده از آن فراهم خواهد آمد.
دلیل سوم اینکه برندینگ این فرصت را برای تولیدکننده فراهم می آورد که برای خود مشتریانی وفادار و سودآور کسب کند. این وفاداری در فضای رقابتی بازار، به شرکت کمک بسیاری خواهد کرد و در طراحی عناصر آمیزۀ بازاریابی و اتخاذ راهبردهای متناسب با هریک، دست مدیران بازاریابی را باز می گذارد. دلیل چهارم به بحث بخش بندی بازار (Segmentation) مربوط می شود. یک تولید کننده می تواند انواع مختلف محصولات خود را با نامهای تجاری مختلف و متنوع در بخش های مختلف شناسایی شده برای بازار خود عرضه کند. نمونۀ خارجی این استراتژی که در اکثر متون و کتابهای بازاریابی حداقل یک بار نام آن برده می شود، شرکت P&G یا Procter & Gamble می باشد که در معرفی و بازاریابی محصولات خود از راهبرد Corporate branding استفاده نکرده و هرکدام از محصولات خود را با یک برند به بازار عرضه می کنند.
از نمونه های داخلی اینگونه شرکتها در کشورمان می توان شرکت «پارس مینو» را مثال زد که بیشتر در حوزۀ محصولات غذایی مانند شکلات، بیسکویت، ویفر، اسنک، چوب شور، آدامس، تافی، آبنبات و… مشهور است اما در چند سال اخیر در حوزۀ تولید محصولات آرایشی و بهداشتی تحت لیسانس تولیدکننده های معتبر اروپایی نیز وارد شده است. گروه صنعتی مینو در بخش محصولات غذایی، همانند استراتژی P&G برای هریک از محصولات خود یک برند برگزیده و اقدام به بازاریابی و شناساندن این برندها نموده است و به سبب ساختار تقریباً دولتی خود، در حوزۀ تبلیغات مشکلات کمتری به لحاظ بودجه نسبت به رقبای بخش خصوصی خود داشته و توانسته بسیاری از برندهای خود را به حدی در ذهن مصرف کنندگان جا بیندازد که برخی محصولات بقیۀ تولید کنندگان را هم با نام برندی که مینو برای آن برگزیده بشناسند (مانند «اسنک» پفک نمکی و یا “بیسکویت دایجستیو” ساقه طلایی).
در تصمیمات مرتبط با بحث برند یک محصول در پروسۀ بازاریابی، روند تصمیم سازی به این صورت است که ابتدا در مورد خود برند و ماهیت وجودی آن تصمیم گیری می شود. پس از انتخاب یک نام برای برند، در مورد چگونگی سازماندهی و معرفی آن اتخاذ تصمیم می گردد که درواقع اسپانسر و حامی برند در این مرحله تعیین خواهد شد. در گام بعدی در خصوص نحوۀ تخصیص برند به محصولات مختلف شرکت و اتخاذ سیاست مناسب در این خصوص بحث می شود.
نقش تبليغات و ارتقا در استراتژی برند:
مطالعات متعددی که از پايگاه داده PIMS/Profit Impact of Marketing Strategy استفاده کرده اند به روشنی نشان می دهند که يک ارتباط مستقيم بين هزينه های تبليغات نسبی در مقابل رقابت و سهم بازار وجود دارد. کسب و کارهايی که سهم بسيار کمی از فروش خود را برای تبليغات صرف می کنند، در مقابل رقبای خود که به نسبت بيشتر هزينه می کنند سهم کمتری از بازار را از آن خود می سازند و نيز به نرخ پايين تری از بازگشت سرمايه دست می يابند. چنين به نظر می رسد که اين ارتباط تا حدودی از کيفيت نسبی محصولات يا خدمات ناشی می شود.
نتیجه ی بررسی این مطالعات بیانگر اینست که شرکت هايی که در تبليغات خود، بر تخفيف های فروش تأکيد دارند نسبت به شرکت هايی که بر تبليغات وسیع تأکيد می ورزند، نرخ پايين تری از بازگشت سرمايه را کسب می کنند. این مسأله به سادگی بیان میدارد که تبليغات نه تنها یک برند را قوی می سازد بلکه بموازات آن، برای شرکت نیز سودآوری بهمراه دارد.